نوع مقاله : زبان انگلیسی
نویسندگان
1 * استاد گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد، مدیریت و حسابداری دانشگاه یزد، یزد، ایران
2 دانشجوی دکتری رشته علوم اقتصادی، گروه اقتصاد، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران .
چکیده
چکیده گسترده
مقدمه:
کمیابی و عدالت همواره از دغدغههای ذهنی بشر بوده است. نظام سرمایهداری در تقابل بین این دو مفهوم اولویت را بهرهبردای بهینه از منابع کمیاب قرار داد و تامین عدالت را به دستیابی دستآوردهای حاصل از رشد اقتصادی، موکول کرد. تجربه دهههای اخیر که به صورت تخریب محیطزیست، آلودگیهای فزاینده، نابودی گونههای مختلف حیوانی و گیاهی، تغییرات آب و هوایی و گرم شدن زمین، نمود یافت تردیدهایی را نسبت به رویکرد رشد افسارگسیخته منتج از نظام سرمایهداری ایجاد کرده و مفهومی تحت عنوان توسعه پایدار را به عنوان راه حل مقابله با این مشکلات مطرح میکند. مفهوم توسعهپایدار که در سال 1980 میلادی مطرح شد در واقع پاسخی به تاثیرات مخرب محیطزیستی و اجتماعی و در کل به مفهوم رشد اقتصادی بوده است، بهگونهای که این عقیده از جریانات محیطزیستی نشاٌت گرفته است (ذاکریان و همکاران، 1392). بر مبنای ایده توسعهپایدار بهرهبرداری از فرصتهای توسعه با تعامل و سازگاری بین اهداف سهگانه (اجتماعی، محیطزیستی و اقتصادی)، میسر است. این رویکرد پایداری توسعه را مد نظر قرار میدهد که نشانه اهمیت یافتن توزیع عادلانه منافع رشد اقتصادی (اهداف اجتماعی و محیطزیستی) در عین توجه به کمیابی (اهداف اقتصادی) است. بر این اساس توسعه پایدار توسعهای است که بتواند در دوره زمانی طولانی بدون اینکه خسارتی به محیطزیست وارد کند تداوم یابد (شفیعی، 1396). از این مقدمه میتوان نتیجه گرفت که در بهرهبرداری از منابع صرف توجه به منافع اقتصادی جایز نبوده و تامین اهداف سهگانه اجتماعی، محیطزیستی و اقتصادی، باید مد نظر قرار گیرد.
از آنجاییکه در سالهای اخیر تداوم رشد اقتصادی به همراه توسعه شهرنشینی و افزایش جمعیت، تخریب بیشتر محیطزیست و کاهش منابع طبیعی کمیاب از جمله منابع آب را به همراه داشته است، این موضوع منجر به توجه بیشتر پژوهشگران به بعد محیطزیستی توسعهپایدار شده است. از بعد توسعهپایدار فعالیتهایی در اولویت قرار میگیرند که ضمن فراهم آوری بیشترین منافع اقتصادی، کمترین فشار را بر منابع آب و محیطزیست منطقه وارد کنند (نصراللهی و زارعی، 1396). با ورود ایران به جرگه کشورهای در حال توسعه مسائل محیطزیستی در کشور ما نیز ابعاد وسیع و نمایانتری به خود گرفت. اگرچه ایران برای غلبه بر چالشهای محیطزیستی تدابیری اندیشیده است، اما فاصله با شاخصهای جهانی زیاد است و به باور بسیاری از فعالان این عرصه، ایران در حال نزدیک شدن به یک بحران محیطزیستی چند جانبه است (رضایان قیهباشی و مرزبان، 1398). قرار گرفتن کشور ایران در منطقه خشک و نیمهخشک اقلیمی و توزیع ناهمگون بارشها منجر به تشدید وضعیت کمبود آب در ایران شده است بهگونهای که افزایش تقاضا، کشور را با محدودیت عرضه منابع آبی روبرو کرده است.
از اینرو باید در اولویتبندی فعالیتهای اقتصادی به مسئله کمبود آب و سایر ملاحظات محیطزیستی توجه لازم صورت گیرد. در این راستا مطالعه حاضر به شناسایی و اولویتبندی فعالیتهای اقتصادی استان اصفهان با استفاده از تعریف معیارهایی برای توسعه پایدار و با تاکید بر اهمیت منابع آبی پرداخته است. بدین منظور با تلفیق مدلهای داده- ستانده و روش تاپسیس تصویری مناسب از اولویتبندی فعالیتهای اقتصادی فراهم شده است. ساختار پژوهش به این صورت است که پس از بیان مقدمه در بخش دوم به تشریح مبانی نظری و ادبیات موضوع پرداخته شده است. و بخش سوم شامل مطالعات پیشین انجام گرفته در این زمینه است. در بخش چهارم به توضیح در مورد روش پژوهش، دادههای پژوهش و چگونگی برآورد آنها پرداخته شده است. در بخش پنجم یافتههای پژوهش ارائه شده و در نهایت بخش نهایی به نتیجهگیری کلی و ارائه پیشنهادات اختصاص یافته است.
متدولوژی:
پژوهش حاضر با تلفیق مدل داده – ستانده و روش تاپسیس و همچنین با در نظر گرفتن معیارهای شش گانه مصرف آب، مصرف انرژی، آلودگی ، شدت روابط بین بخشی، اشتغالزایی و ارزش افزدوه به اولویتبندی فعالیتهای اقتصادی استان اصفهان پرداخته شده است.برای این منظور ابتدا جدول داده – ستانده ملی سال 1395 بانک مرکزی ایران و روش سهممکانی sflq جدول داده ستانده استان اصفهان در بیست بخش برآورد شد. سپس با استفاده از ضرایب فزاینده داخلی استان، پیوندهای پسین و پیشین، آببری مستقیم و غیرمستقیم، انرژیبری مستقیم و غیرمستقیم و اشتغالزایی مستقیم و غیرمستقیم بخشهای اقتصادی استان محاسبه شد. روش وزندهی شانون برای وزندهی به معیارها مورد استفاده قرار گرفت و در نهایت اولویتبندی بخشهای استان اصفهان با استفاده از روش تاپسیس و معیارهای موردنظر مشخص شد. در ادامه به تشریح مراحل مختلف روش در پژوهش پرداخته شده است.
مدل آنتروپی شانون
برای تعیین وزن هر یک از معیارهای مورد نظر در پژوهش موردبررسی از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. این روش جایگزین استفاده از نظرات خبرگان است و مزیت آن این است که نظرات و قضاوتهای شخصی افراد در آن دخیل نبوده و بر مبنای ماتریس تصمیم، وزن هر یک از معیارها تعیین میشود (درستکار احمدی و دهقانی، 1399). مراحل تعیین وزن به وسیله آنتروپی شانون به طور خلاصه در ادامه تشریح شده است. ابتدا کلیه ماتریسهای تصمیم با استفاده از رابطه (1) نرمالایز و مقدار E (آنتروپی) با استفاده از رابطه (2) برآورد میشود.
(1)
j=1, 2,…, n
در رابطه (1) و (2) مقادیر مورد بررسی در پژوهش و m و n به ترتیب تعداد بخشها و شاخصهای مورد بررسی در پژوهش را نشان میدهد. در ادامه به محاسبه بردار وزنی پرداخته میشود و با استفاده از رابطه (3) وزن هر یک از معیارها تعیین میشود.
مدل تاپسیس
مدل تاپسیس به عنوان یک روش تصمیمگیری چند شاخصه، روشی ساده اما کارآمد در اولویتبندی محسوب میشود. این روش، یکی از بهترین روشهای تصمیمگیری چند شاخصه است که در این روش m گزینه به وسیله n روش مورد ارزیابی قرار میگیرد این تکنیک که از جمله مدلهای جبرانی در بین روشهای MCDM به شمار میرود، از یک منطق ریاضی پیروی میکند. این منطق در ابتدا «راهحل ایدهآل مثبت» و «راهحل ایدهآل منفی» را معرفی میکند، راه حل ایده آل مثبت راهحلی است که معیار سود را افزایش و معیار هزینه را کاهش میدهد و به تبع آن راهحل ایده آل منفی، ارزش عکس راهحل ایده آل مثبت را داراست. سپس تمامی گزینههای مورد بررسی با بهترین و بدترین گزینه مقایسه میشوند و فاصله خطی هر گزینه از بهترین گزینه و بدترین گزینه اندازهگیری میشود. در نهایت گزینهای که بیشترین فاصله را از بدترین گزینه و کمترین فاصله را از بهترین گزینه دارا باشد، به عنوان گزینه برتر یا گزینه بهینه انتخاب میشود (خاتمی فیروزآبادی و همکاران، 1392).
روش تاپسیس را میتوان به صورت دنبالهای از گامها به شکل زیر توصیف کرد:
1) محاسبه ماتریس تصمیم نرمالشده: گام اول این روش، تشکیل ماتریس تصمیم است. این روش شامل تعدادی معیار و گزینه است. یک ماتریس که معیارها در ستون قرار میگیرند و گزینهها درسطر.
(4)
2) محاسبه ماتریس تصمیم نرمال شده وزندار شده: مقدار نرمالشده وزندار شده به صورت رابطه (5) محاسبه میشود که در آن وزن j امین معیار است و=1 .
3)تعیین جواب ایدهآل مثبت وایدهآل منفی:
بد ین ترتیب بهترین پاسخ (A+) بهعنوان گزینهای انتخاب میشود که شامل بالاترین مقادیر معیارها باشد و بدترین پاسخ (A-) شامل کوچکترین مقادیر است. در رابطه (6) O متناظر به معیارهای سودمندی و I متناظر به معیارهای هزینهبری است.
4) محاسبه اندازههای جداکننده: با استفاده از نرم اقلیدسی فاصله هر نقطه از جواب ایدهآل (مثبت و منفی) بصورت رابطه (7) برآورد خواهد شد.
(7)
فاصله گزینه iام از ایدهآل مثبت)
(فاصله گزینه iام از ایدهآل منفی)
5) محاسبه نزدیکی نسبی به جواب ایدهآل: نزدیکی نسبی گزینه نسبت به به صورت رابطه (8) است. همچنین برقرار است.
(8)
(6) رتبهبندی اولویتها: برای رتبهبندی گزینهها با استفاده از میتوان آنها را به صورت نزولی رتبهبندی کرد. به عبارتی هر گزینهای که آن بزرگتر باشد اولویت بیشتری دارد (معظمی گودرزی و همکاران، 1393).
یافتهها:
برای نشان دادن اهمیت در نظر گرفتن همزمان معیار های متفاوت ، نتایج پژوهش با تکیه بر اهمیت منابع آب ، یکبار با استفاده از معیار آببری و یکبار بدون استفاده از معیار آببری اولویت بندی شده است. به عنوان مثال، در اولویتبندی بخشها با در نظر گرفتن معیار آببری، بخش کشاورزی در رتبه بیستم قرار دارد در صورتی که این رتبه در اولویتبندی بدون در نظر گرفتن معیار آببری به رتبه دوم تبدیل شده است. همچنین در بخش «ساخت پوشاک، دباغی و پرداخت چرم» این معیار با در نظر گرفتن معیار آببری از رتبه نهم به رتبه سیزدهم تنزل رتبه داشته است. یا بعبارت دیگر بخشهای «ساخت منسوجات» و «ساخت محصولات از لاستیک و پلاستیک» در اولویتبندی با در نظر گرفتن معیار آببری به ترتیب در رتبه هفتم و نهم قرار دارد در صورتی که رتبه این بخشها در اولویتبندی بدون در نظر گرفتن معیار آببری به رتبه پانزدهم و دوازدهم تبدیل شده است. در این میان اولویت بخشهای «ساخت چوب و محصولات چوبی»، «ساخت ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندی نشده در جای دیگر» و «ساختمان» ثابت باقی مانده است.
نتیجه:
نتایج حاصل که بررسی اولویتبندی بخشهای اقتصادی با اهمیت بر مبنای معیار آببری است نشاندهنده توجه در رتبهبندی بخشها با تکیه بر این معیار است، به طوری که اولویت بیشتر بخشها در این روش تغییر کرده است و این تغییرات در برخی بخشها بسیار قابل ملاحظه است. به عنوان مثال، در اولویتبندی بخشها با در نظر گرفتن معیار آببری، بخش «کشاورزی» در رتبه بیستم قرار دارد در صورتی که این رتبه در اولویتبندی بدون در نظر گرفتن معیار آببری به رتبه دوم منتقل شده است همچنین در بخش «ساخت پوشاک، دباغی و پرداخت چرم» این معیار با در نظر گرفتن معیار آببری از رتبه نهم به رتبه سیزدهم تنزل رتبه داشته است. بنابراین تغییر در رتبهبندی بخشها به میزان آببری هر بخش وابسته است. همانطور که مشاهده شد در اولویتبندی بدون در نظر گرفتن معیار آببری بخش کشاورزی در رتبه دوم قرار دارد در صورتی که اگه معیار آببری در نظر گرفته شود رتبه این بخش به بیست منتقل شد. این امر ناشی از آببری بالای این بخش است که این مسئله اهمیت توجه به معیار آببری را نمایان میسازد. از اینرو لازم است اولویتبندی بخشهای اقتصادی در هر منطقه متناسب با شرایط اقلیمی و آب و هوایی منطقه باشد و در این مناطق اقدام به ایجاد صنایع آببر مانند صنایع فولاد و کشت محصولات با آببری بالا که نیازمند استفاده بیشتر از منابع آبی هستند نشود.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Prioritization of the economic sectors of Isfahan Province from the perspective of the importance of water resources and considering the three goals of social, environmental and economic sustainable development
نویسندگان [English]
- Zahra Nasrollahi 1
- elham opera jounaghani 2
1 Professor of economics, Faculty of Economics management and Accounting, Department of Economics, Yazd University, Yazd, Iran.
2 PhD student in Economics, Economic Department, Faculty of Administrative Sciences & Economics, University of Isfahan, Isfahan, Iran.
چکیده [English]
EXTENDED ABSTRACT
INTRODUCTION
Scarcity and justice have always been the concerns of human beings. To make a choice between these two concepts, capitalist systems have given priority to scarce resources and the optimization of their use in the hope that economic growth will also provide justice. In recent decades, environmental degradation, increasing pollution, extinction of various animal and plant species, climate change and global warming have cast doubt on the unbridled growth approach adopted by the capitalist system. This approach has proposed the idea of ‘sustainable development’ as a solution to those problems. The concept of sustainable development, which was proposed in 1980, was actually a response to the destructive environmental and social effects and to the concept of economic growth in general, in such a way that this opinion originated from environmental trends (Zakerian et al., 2014). Based on this idea, it is possible to take advantage of development opportunities through the interaction and adaptation of social, environmental and economic goals. The approach focuses on sustainable development, which gives importance to the equitable distribution of economic growth benefits (social and environmental goals) and pays attention to scarcity (economic goals). On this basis Sustainable development is development that can continue for a long period of time without causing damage to the environment (Shafiei, 2018). These points bring one to the conclusion that, to exploit resources, not only economic interests but also social, environmental and economic goals should be taken into consideration.
Since in recent years, the continuation of economic growth along with the development of urbanization and population growth has led to further destruction of the environment and the reduction of scarce natural resources, including water resources, this issue has led researchers to pay more attention to the environmental aspect of sustainable development. From the perspective of sustainable development, priority is given to activities that, while providing the most economic benefits, put the least pressure on water resources and the environment of the region (Nasrollahi & Zarei, 2017). In Iran as a developing country, environmental issues took on a wider and more visible dimension. Although Iran has devised measures to overcome environmental challenges, the gap with global indicators is large, and according to many activists in this field, Iran is approaching a multi-faceted environmental crisis (Rezayan ghayehbashi and Marzban, 2020). The location of Iran in the arid and semi-arid climatic region and the uneven distribution of rainfall have led to the aggravation of the water shortage in Iran, so that the increase in demand has faced the country with the limited supply of water resources.
Therefore to prioritize the economic activities, it is necessary to pay attention to the water shortage issue and the other environmental considerations. In this regard, the present study has identified and prioritized the economic activities of Isfahan Province by using the criteria for different dimensions of sustainable development and with an emphasis on the importance of water resources. To this end, input-output models and the TOPSIS method are innovatively combined to provide a proper picture of prioritizing the economic activities in the province. The rest of this article is organized in several sections. The second section provides the research background. The third section presents the Background studies, and the forth section research method and the data. The findings of the study are put forth in the five section. The last section is dedicated to the conclusion of the study and suggestions for future research.
METHODOLOGY
Therefore, the present study prioritizes the economic activities in the province of Isfahan by combining an input-output model and the TOPSIS method as well as considering the six criteria of water abstraction, energy consumption, pollution, intensity of inter-sectoral relations, job creation, and value added. To achieve the objectives of the research, first, the national input-output table of 2016, the Central Bank data and the SFLQ quota method were used to prepare a twenty-sector input-output table for Isfahan Province. Then, using the internal multipliers of the province, the forward and backward linkages, direct and indirect water intensity, direct and indirect energy intensity, and direct and indirect employment of the economic sectors of the province were calculated. Shannon weighting method was also used to weight the criteria. Finally, the prioritization of the sectors in Isfahan Province was done with the TOPSIS method and the desired criteria. In the following sections, more details are provided on the methods collection in this research.
Shannon Entropy Method
Shannon entropy method served to determine the weight of each criterion in the study. This method is an alternative to using the opinions of experts, and it is advantageous in that the opinions and personal judgments of individuals are not involved in it; the weight of each criterion is determined based on a decision matrix (Dorostkar Ahmadi and Dehghani, 2020). There were a number of steps to determine the weights by Shannon entropy. First, all the decision matrices were normalized through Equation (1) and the value of E (entropy) was estimated using Equation (2)
In Equations(1) and (2), , the values studied in the research and m and n represent the number of the sectors and indicators studied in the research.
Next, the weight vector was calculated, and the weight of each criterion was determined using Equation(3).
Topsis Model
The TOPSIS model, as a multi-criteria decision-making method, is a simple but efficient method of prioritization. It is one of the best methods in which m options are evaluated by n methods.
This technique, which is a compensatory model based on MCDM methods, follows a mathematical logic. This logic first introduces a "positive ideal solution" and a "negative ideal solution". The positive one is a solution that increases the profit criterion and decreases the cost criterion. In other words, the negative ideal solution has the opposite value of the positive one. Then, all the examined options are compared with the best and the worst options, and the linear distance of each option from the best option and the worst option is measured. Finally, the option at the most distance from the worst option and the least distance from the best option is selected as the best or the optimal option (Khatami Firouzabadi et al., 2013).
The TOPSIS method can be described as a sequence of steps as follows:
1) Calculate the normalized decision matrix. This regards the formation of a decision matrix with a number of criteria and options. The criteria are placed in the columns and the options in the rows of the matrix.
2) Calculate the weighted normalized decision matrix. The weighted normalized value is calculated with Equation (4) where is the weight of j criteria, .=1
3) Determine the positive ideal and negative ideal responses:
Thus, the best response (A+) is selected as the option that contains the highest values of the criteria, and the worst response (A-) contains the smallest values. In EquationError! Reference source not found.(6), O corresponds to the utility criteria, and I corresponds to the cost criteria.
4) Calculate the Separator Dimensions: Using the Euclidean criterion, the distance of each point from the ideal response (positive and negative) is estimated through Equation(7):
(The distance of option i from the positive ideal)
(The distance of option i from the negative ideal)
5) Calculate the relative proximity to the ideal response. The relative proximity of option to A+ is as Equation(8). There is also ∈ [0 to 1].
6) Rank the priorities. Using Ri, the options can be ranked in a descending order. In other words, any option with a larger Ri has a higher priority (Moazzami Gudarzi et al., 2014).
FINDINGS
To show the importance of the simultaneous consideration of different criteria, the results of the study were prioritized once with the water intensity criterion and once without it. This was done with regard to the significance of water resources.
For example, in the prioritization of the sectors according to the water intensity criterion, the agriculture sector was in the twentieth place, while this rank was the second in the prioritization without considering that criterion. Also, in the sector of "manufacture of leather apparel", this criterion was downgraded from the ninth to the thirteenth rank considering the water intensity criterion. Similarly, the sectors of "manufacture of textiles" and "manufacture of rubber and plastic products" were ranked 7th and 9th, respectively, while the ranks of these sectors without considering the water intensity criterion were fifteen and twelve. In the meantime, the priorities for the sectors of "wood and products of wood", "manufacture of machinery and equipment not classified elsewhere" and "construction" remained constant.
CONCLUSION
The results of this prioritization showed the importance of ranking the sectors in terms of water intensify as a criterion. As it occurred, through the TOPSIS method, the priority of most sectors emerged to be different from the results of prioritization with no water intensity considered. The difference was very significant in some sectors. For example, in the prioritization of sectors according to the water supply criterion, the agriculture sector was in the twentieth place, while it shifted to the second rank when prioritized without that criterion considered. Similarly, for the sector of manufacture of leather apparel, the involvement of the water intensity criterion downgraded the sector from the ninth to the thirteenth rank. Thus, the change in the rank of a sector depends on the water level of that sector. As it was found, the agriculture sector was in the second place in the prioritization without considering the water supply criterion, while the rank of this sector moved to twenty with the inclusion of the water supply criterion. This role of water intensity suggests the importance of paying attention to the water level. Therefore, it is necessary to prioritize the economic sectors in a region in accordance with the climatic conditions there. It is also advisable not to establish water-demanding activities such as steel industries and cultivation of highly water-consuming products in low-water areas.
کلیدواژهها [English]
- Economic sector prioritization
- Input-output model
- Sustainable development
- TOPSIS method
- Water