سید امیر حسین منجمی؛ مهدی ابزری؛ علیرضا رعیتی شوازی
چکیده
سرمایه گذاری در سهام عرضه شده در بورس اوراق بهادار یکی از گزینه های پرسود در بازار سرمایه است. بازار سهام دارای سیستمی غیرخطی و آشوب گونه است که تحت تأثیر شرایط سیاسی، اقتصادی و روانشناسی می باشد و می توان از سیستم های هوشمند غیرخطی همچون شبکه های عصبی مصنوعی، شبکه های عصبی فازی و الگوریتم های ژنتیک برای ...
بیشتر
سرمایه گذاری در سهام عرضه شده در بورس اوراق بهادار یکی از گزینه های پرسود در بازار سرمایه است. بازار سهام دارای سیستمی غیرخطی و آشوب گونه است که تحت تأثیر شرایط سیاسی، اقتصادی و روانشناسی می باشد و می توان از سیستم های هوشمند غیرخطی همچون شبکه های عصبی مصنوعی، شبکه های عصبی فازی و الگوریتم های ژنتیک برای پیش بینی قیمت سهام استفاده نمود. در این مقاله به طراحی و ارائه ی یک مدل پیش بینی قیمت سهام با استفاده از شبکه ی عصبی فازی و الگوریتم های ژنتیکی و کاهش خطای پیش بینی قیمت سهام با استفاده از آن نسبت به استفاده از تکنیک شبکه ی عصبی مصنوعی به صورت منفرد پرداخته شده است. در ادامه پس از طراحی و پیاده سازی مدل شبکه های عصبی فازی و الگوریتم های ژنتیک، با استفاده از چهار معیار سنجش خطا، نتایج دو مدل مقایسه شده است. نتایج نشان می دهد که مدل ترکیبی شبکه های عصبی فازی و الگوریتم های ژنتیک پیش بینی های بسیار مناسب تری داشته و نسبت به شبکه ی عصبی منفرد از سرعت بالاتر و توانایی تقریب قوی تری برای پیش بینی قیمت سهام برخوردار بوده است.
محمد حسن فطرس؛ حامد منصوری گرگری
چکیده
انرژی از عوامل اصلی تولید است. رشد تولیدات صنعتی با افزایش مصرف حاملهای انرژی همراه بوده است. تبیین رابطه ی علی بین این دو، از مباحث مهم اقتصاد انرژی محسوب می شود. بهرهبرداری کارآمد از منابع انرژی و صرفهجویی در به کارگیری حامل های انرژی، به ویژه در بخش صنعت، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، ...
بیشتر
انرژی از عوامل اصلی تولید است. رشد تولیدات صنعتی با افزایش مصرف حاملهای انرژی همراه بوده است. تبیین رابطه ی علی بین این دو، از مباحث مهم اقتصاد انرژی محسوب می شود. بهرهبرداری کارآمد از منابع انرژی و صرفهجویی در به کارگیری حامل های انرژی، به ویژه در بخش صنعت، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، شناخت نوع رابطه بین تولیدات صنعتی و مصرف انرژی در نیل به این هدف ضروری است. در این مقاله با استفاده از روش تودا- یاماموتو، به بررسی رابطه ی علی گرنجری بین حاملهای انرژی مصرفی بخش صنعت و ارزش افزوده ی این بخش در ایران طی سالهای 1385-1346 پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهند که رابطه ی علی دو طرفهای بین مصرف برق و ارزش افزوده ی بخش صنعتی و نیز رابطه ی یک طرفهای از ارزش افزوده ی بخش صنعتی به طرف مصرف گاز طبیعی و فراوردههای نفتی وجود دارد. براساس این نتایج، سیاست صرفهجویی در مورد گاز طبیعی و فراوردههای نفتی را میتوان اعمال کرد، بدون آنکه بر ارزش افزوده ی بخش صنعتی تأثیر زیادی داشته باشد.
سید کمیل طیبی؛ مرتصی سامتی؛ یاسر عباسلو؛ فرشته اشراقی سامانی
چکیده
امروزه اهمیت آزاد سازی های اقتصادی و تقویت بازارهای مختلف ملی و جهانی بر کسی پوشیده نیست. در ادبیات اقتصادی نیز همواره بر ایجاد ثبات و رشد پایدار از طریق توسعه ی مالی تاکید می شود. با این حال، توسعه ی مالی نیازمند ابزار مالی از جمله سیستم بانکی کارآمد است، که کارآمدی آن از طریق رقابت پذیری و آزاد سازی مالی امکان پذیر ...
بیشتر
امروزه اهمیت آزاد سازی های اقتصادی و تقویت بازارهای مختلف ملی و جهانی بر کسی پوشیده نیست. در ادبیات اقتصادی نیز همواره بر ایجاد ثبات و رشد پایدار از طریق توسعه ی مالی تاکید می شود. با این حال، توسعه ی مالی نیازمند ابزار مالی از جمله سیستم بانکی کارآمد است، که کارآمدی آن از طریق رقابت پذیری و آزاد سازی مالی امکان پذیر است. این مطالعه اثرات توسعه ی مالی را از طریق اندازه گیری شاخص های مختلف بر رشد اقتصادی کشور ارزیابی می کند. همچنین، به دنبال بررسی این پرسش است که چنانچه سیستم مالی ایران در مواجهه با سناریوهای آزاد سازی مالی مانند آزاد سازی نرخ بهره و همگرایی آن به سمت تغییرات در قیمت ها قرار گیرد، چه اثری بر رشد اقتصادی کشور ایجاد می نماید. در صورتی که خصوصی سازی بانک ها به عنوان توسعه ی مالی تلقی شود، چگونه می تواند بر رشد اقتصادی کشور موثر باشد. برای رسیدن به این اهداف، با به کارگیری داده های نظام بانکی و برخی متغیرهای اقتصاد کلان ایران در مقطع زمانی 1384-1363 از روش های اقتصاد سنجی ARDL و ECM استفاده می شود تا از طریق آن بتوان اثرات کوتاه مدت و بلند مدت توسعه ی مالی را بر رشد اقتصادی کشور تجربه کرد. نتایج حاکی از اثر بخشی مثبت آزاد سازی مالی مبتنی بر همگرایی نرخ بهره و همچنین خصوصی سازی بانک ها بر رشد اقتصادی کشور به خصوص در بلند مدت است.
علی امامی میبدی؛ مرتضی افقه؛ محمد حسین رحمانی صفتی
چکیده
صنعت برق به دلیل نقش زیربنایی و ارتباط تنگاتنگ با عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی، صنعتی پویا و تأثیرگذار است و افزایش کارایی و بهره وری در آن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. بخش تولید برق (نیروگاه ها) مهمترین و در عین حال سرمایه برترین بخش در صنعت برق می باشد. بنابراین، با توجه به اهمیت نیروگاه ها، هدف مقاله ...
بیشتر
صنعت برق به دلیل نقش زیربنایی و ارتباط تنگاتنگ با عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی، صنعتی پویا و تأثیرگذار است و افزایش کارایی و بهره وری در آن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. بخش تولید برق (نیروگاه ها) مهمترین و در عین حال سرمایه برترین بخش در صنعت برق می باشد. بنابراین، با توجه به اهمیت نیروگاه ها، هدف مقاله ی تجربی حاضر، اندازه گیری کارایی فنی در سال 1386 و نیز بهره وری طی سال های 86- 1381 برای 26 نیروگاه حرارتی فعال در ایران با استفاده از روش تحلیل فراگیر داده ها و شاخص مالم کوییست است. نتایج نشان داد که متوسط کارایی فنی نیروگاه ها تحت فرض بازدهی ثابت و متغیر در سال 1386، به ترتیب برابر با 4/76 و 8/92 درصد است و ناکارایی مقیاس بیشترین تأثیر را روی ناکارایی فنی دارد. رشد بهره وری تمام نیروگاه های مورد نظر طی سال های مورد بررسی به طور متوسط معادل 5/1 درصد بوده است و تأثیرگذارترین عامل در تغییرات بهره وری، تغییرات تکنولوژیکی معرفی شده است.
عباس عصاری آرانی؛ لطفعلی عاقلی؛ سعید شفیعی
چکیده
توزیع نامناسب درآمد و به دنبال آن فقر، موضوعی است که امروزه اقتصاددانان بیش از ثروت، نگران آن هستند. امروزه اهمیت توزیع درآمد در جامعه به حدی است که تقریباً تمامی اقتصاددانان یکی از اهداف و وظایف عمده ی دولت را توزیع درآمد ذکر میکنند. این تحقیق به دنبال بررسی تاثیرات سیاست های پولی بر توزیع درآمد در ایران است. نتایج تحقیق ...
بیشتر
توزیع نامناسب درآمد و به دنبال آن فقر، موضوعی است که امروزه اقتصاددانان بیش از ثروت، نگران آن هستند. امروزه اهمیت توزیع درآمد در جامعه به حدی است که تقریباً تمامی اقتصاددانان یکی از اهداف و وظایف عمده ی دولت را توزیع درآمد ذکر میکنند. این تحقیق به دنبال بررسی تاثیرات سیاست های پولی بر توزیع درآمد در ایران است. نتایج تحقیق با استفاده از یک الگوی خودتوضیح برداری VAR نشان می دهد که تأثیر سیاست پولی بر توزیع درآمد در ایران در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت متفاوت است. افزایش حجم پول به عنوان معیار سیاست پولی، بلافاصله موجب افزایش نابرابری درآمدی نمی شود، بلکه از سال دوم به بعد اثرات تشدید کننده ی نابرابری سیاست انبساطی پولی آغاز می شود و در دوره های بعد تداوم می یابد.
حسین اکبری فرد؛ محمد سجاد کوشش
چکیده
بخش عمده ی درآمد ایران، درآمدهای حاصل از نفت است. نوسانات زیاد این درآمدها، تراز تجاری کشور را در طول دهه های اخیر با نوسانات زیادی مواجه کرده است. این مطالعه با تاکید بر تفاوت بین تکانه های موقت و دائمی درآمد ملی واقعی، به بررسی منابع اصلی تغییر در موازنه ی تراز تجاری کشور ایران در دوره ی 86- 1369 می پردازد. با ...
بیشتر
بخش عمده ی درآمد ایران، درآمدهای حاصل از نفت است. نوسانات زیاد این درآمدها، تراز تجاری کشور را در طول دهه های اخیر با نوسانات زیادی مواجه کرده است. این مطالعه با تاکید بر تفاوت بین تکانه های موقت و دائمی درآمد ملی واقعی، به بررسی منابع اصلی تغییر در موازنه ی تراز تجاری کشور ایران در دوره ی 86- 1369 می پردازد. با استفاده از تکنیک بلانچارد کوا تکانه های درآمد به دو جزء تکانههای دائمی و موقت تجزیه شده اند. با به کارگیری مدل "خودتوضیح برداری ساختاری" (SVAR) اثر این دو جزء تکانه بر تراز تجاری کشور بررسی گشته است. نتایج تخمین مدل نشان می دهد که تکانه های موقتی درآمد، مهمترین منبع تغییرات در تراز تجاری هستند. نتایج به دست آمده، کاملاً با مدل های اقتصاد کلان در زمینه ی تراز تجاری سازگار هستند. در حالی که تکانه های موقت درآمد، عامل اصلی تغییرات در تراز تجاری هستند، تکانه های دائمی درآمد، در توضیح تغییرات تراز تجاری کشور نقش مهمی ایفا نمیکنند.
مصطفی عمادزاده؛ حسن دلیری چولابی
چکیده
در این مقاله به بررسی روابط متقابل بین بخشهای اقتصادی (خدمات، کشاورزی و صنعت) در دوره ی 2004-1980 پرداخته شده است، در این مطالعه با استفاده از مدلهای خود رگرسیون برداری (VAR)، اثرات متقابل و پویای بخش های مورد نظر روی یکدیگر بررسی شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که در سالهای مورد نظر، بخشهای اقتصادی در ایران کاملاً ...
بیشتر
در این مقاله به بررسی روابط متقابل بین بخشهای اقتصادی (خدمات، کشاورزی و صنعت) در دوره ی 2004-1980 پرداخته شده است، در این مطالعه با استفاده از مدلهای خود رگرسیون برداری (VAR)، اثرات متقابل و پویای بخش های مورد نظر روی یکدیگر بررسی شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که در سالهای مورد نظر، بخشهای اقتصادی در ایران کاملاً مکمل یکدیگر بوده اند و رشد هر کدام از بخشها مستلزم رشد بخش دیگر بوده است. همچنین، این نتایج رابطه ی متقابل بین بخش صنعت و کشاورزی را بسیار قوی تر ارزیابی کرده اند، به طوری که رشد بخش کشاورزی در دورههای آتی سبب رشد بخش صنعت و خدمات میشود. این واقعیت برای سایر بخشها نیز وجود دارد. این نتایج همچنین لزوم استفاده از استراتژیهای رشد متوازن بین بخشهای اقتصادی در ایران را نمایان میکند، به طوریکه رشد هر کدام از بخشهای اقتصادی در ایران مستلزم رشد بخش های دیگر است.