نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

• لیلا سادات زعفرانچی

استادیار اقتصاد، پژوهشکده اقتصاد ،پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران ، ایران.

چکیده

الگوی جمعی (Collective Model) عرضه کار بازاری خانوار از حوزه‌های مطالعاتی اخیر اقتصاد خانوار در زمینه تبیین رفتار کار بازاری متأهلین محسوب می‌شود. هدف اصلی مطالعه بررسی اثر دو متغیر «تفاوت تحصیلات زوجین (به نفع شوهر)» و «سهم درآمدی شوهر از کلِّ درآمد خانوار» بر ساعات کار متاهلینِ شاغل مبتنی بر ادبیات الگوی جمعی(CM) در 800 خانوار ایرانی است. روش برآورد با استفاده از گشتاورهای تعمیم‌یافته (GMM) و با ملاحظات سنجی مربوطه صورت گرفته است. نتایج مطالعه مبتنی بر اطلاعات فردی و خانوادگی نمونه نشان می‌دهد متاهلین شهرنشین ساعات کار بیشتری دارند. با افزایش سن ساعات کار بازاری متاهلین کاهش یافته و دارا بودن تحصیلات دیپلم و بالاتر با افزایش ساعات کار بازاری مردان و کاهش ساعات کار بازاری زنان همراه است. کشش دستمزدی در تابع عرضه ساعات کار مردان مثبت و شکل تابع استاندارد گزارش می‌شود. کشش دستمزدی زنان منفی و پرکشش‌ و نشاندهنده غلبه اثر درآمدی بر جانشینی در تابع عرضه کار است.

نتایج در بررسی دو متغیر منتخب عامل توزیع در الگوی جمعی(CM) نشان می‌دهد متغیر «تفاوت تحصیلات زوجین(به نفع شوهر)» با ساعات کار بازاری مردان متاهل رابطه منفی و معنادار و با ساعات کار بازاری زنان متاهل ارتباط معنی‌داری نشان نمی‌دهد. همچنین رابطه متغیر «سهم درآمد شوهر از کل درآمد خانوار» با ساعات کاری مردان متاهل مثبت و با ساعات کار بازاری زنان متاهل منفی و معنی‌دار است و لذا در نمونه مطالعه شده رفتار کار بازاری شاغلینِ متاهل با ادبیات نظری الگوی جمعی(CM) همخوانی ندارد. بر این اساس همچنان باید به فرض وجود تابع ترجیحات مشترک زوجین در خانوار ایرانی توجه نمود و توصیه می شود هرگونه سیاست پرداختی به خانوار (یارانه) و دریافتی از خانوار (مالیات) بر اساس شناسایی خانوارهای هدف و نه زوجین شاغل در خانوار، وضع و اجرا گردد.

کلیدواژه‌ها

• الگوی جمعی
• تفاوت تحصیلیِ زوجین
• سهم درآمدیِ زوجین
• کار بازاری

موضوعات

• اقتصاد خرد

عنوان مقاله [English]

Examining the compatibility of the collective model (CM) based on the distribution factors of "educational difference" and "income share" with the market work behavior of married Iranians

نویسنده [English]

• leila sadat zafaranchi

Assistant Professor, Institute of Economics, Institute of Humanities and Cultural Studies, Tehran, Iran

چکیده [English]

The Collective Model (CM) of household market labor supply is considered one of the recent study areas of household economics in the field of explaining married people's market labor behavior.The main aim of the study is to investigate the effect of two variables "difference in spouses' education (in favor of the husband)" and "husband's share to the total household income" on working hours of working married people based on collective model (CM) literature in 800 Iranian households.The estimation method has been done using Generalized Method of Moments (GMM) and with relevant econometrics’ considerations.

The results of the study based on individual and family information of the sample show that urban married people have more working hours. With the increase in age, the market working hours of married people decreased, and having a high school graduation and higher education is associated with an increase in the market working hours of married men and a decrease in the market working hours of married women. Wage elasticity in the supply function of married men's hours of work is reported to be positive and the shape of the function is standard. The wage elasticity of married women is negative and high and indicates the dominance of the income effect over substitution in the labor supply function.

The results of the analysis of the two selected variables of the distribution factor in the collective model (CM) show that the variable "difference in the education of the couple (in favor of the husband)" has a negative and significant relationship with the market working hours of married men and does not show a significant relationship with the market working hours of married women.

Also, the variable relationship of "husband's share of the total household income" with the working hours of married men is positive and with the working hours of married women is negative and significant, and therefore, in the studied sample, the working behavior of married workers is not consistent with the theoretical literature of collective model (CM).

Based on this, it is still necessary to pay attention to the assumption of the function of common preferences of couples in the Iranian household, and it is recommended that any policy of paying to the household (subsidies) and receiving from the household (taxes) should be established and be executed based on the identification of the target households and not the working people in the household.

کلیدواژه‌ها [English]

• Collective model
• Difference in education of couples
• Income share of couples
• market work