نوع مقاله : مقاله مستخرج از رساله دکتری
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری اقتصاد، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران.
2 دانشیار اقتصاد، گروه اقتصاد، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران.
3 استادیار اقتصاد، گروه اقتصاد، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران.
4 دانشیار اقتصاد، گروه اقتصاد، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
چکیده
چکیده گسترده
معرفی:
تحریمهای اقتصادی به عنوان یک راهکار جایگزین برای برخوردهای نظامی به منظور اعمال فشار اقتصادی بر کشورهای هدف و الزام آنها برای تغییر رفتار است که به خصوص از زمان پایان جنگ سرد، به طور فزایندهای مورد استفاده قرار گرفته است. در همین راستا، یافتههای پژوهشهای تجربی عمدتاً حاکی از آن است که تحریمهای اقتصادی، اقتصاد کشور هدف را از جنبههای مختلف تحت تأثیر قرار داده است. در این مطالعات، با استفاده از رهیافتهای مختلف، اثرات نامطلوب چنین تحریمهایی بر متغیرهای اقتصادی نظیر تولید ناخالص داخلی، هزینههای تولید، تشکیل سرمایه، تجارت، مخارج دولت، نرخ ارز، مخارج خصوصی و نیز رفاه خانوارها نشان داده میشود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تحریمهای اقتصادی گستردهای علیه ایران اعمال شده و این تحریمها طی سالهای اخیر شدت بیشتری گرفته است. با توجه به ساختار وابسته اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی، بخش نفت یکی از حوزههای اصلی این تحریمها به شمار میآید و کشورهای تحریمکننده در جهت نشانهروی نقاط آسیبپذیر اقتصاد ایران، این بخش را هدف قرار دادهاند. همچنین تحریمهای بانکی نیز تلاشی برای عدم امکان انتقال درآمدهای نفتی به کشور است که در گروه تحریمهای هوشمند علیه ایران انجام شده است. بنابراین، تحریمهای اعمال شده بر صادرات نفت ایران، با کاهش درآمدهای ارزی و ایجاد محدودیت دسترسی به کالاهای سرمایهای و واسطهای میتواند نوسانات متغیرهای کلان اقتصادی را شدت بخشیده و با اثرگذاری بر قیمتهای نسبی و نیز درآمد و مخارج خانوارها، رفاه خانوارها را تحت تأثیر قرار دهد. از این رو، این مقاله به بررسی تأثیر تحریم صادرات نفت بر رفاه خانوارها در ایران از طریق معیار تغییرات معادل (EV) میپردازد. بدین منظور، با توجه به قابلیتهای مدل تعادل عمومی قابل محاسبه (CGE) نسبت به مدلهای تک معادلهای، از یک مدل CGE پویای بازگشتی بر مبنای دادههای ماتریس حسابداری اجتماعی (SAM) تهیه شده برای سال 1395 استفاده شده است. به منظور بررسی و مقایسه تغییرات رفاه گروههای مختلف خانوارهای شهری و روستایی، کاهش 70 درصدی صادرات نفت برای تمام دوره مورد بررسی شبیهسازی شده است.
متدولوژی:
در این مطالعه از چارچوب مدل CGE پویای بازگشتی PEP-1-t دکالووه و همکاران (2013) جهت بررسی اثرات رفاهی کاهش صادرات نفت استفاده شده است. این مدل نتیجه تلاش مشترک بین گروه مشارکت برای سیاستهای اقتصادی (PEP) و مؤسسه بینالمللی تحقیقات سیاست غذایی (IFPRI) در زمینه پروژه کنسرسیوم مدلسازی رشد و توسعه آفریقا (AGRODEP) است. مدل تعادل عمومی قابل محاسبه PEP-1-t، مدلی با چارچوب پویای بازگشتی، چند بخشی، یک کشوری، حاوی بسیاری از ابزارهای مالیاتی و دارای دستهبندیهای چندگانه برای عوامل کار و سرمایه است. این مدل با ماتریسهای حسابداری اجتماعی که حسابهای مورد نیاز برای دستهبندیهای اصلی را داشته باشند سازگار بوده و نیز دارای فروض استاندارد میباشد. در این مدل، نیروی کار، سرمایه و نهادههای واسطهای در فرایند تولید مورد استفاده قرار میگیرند. در بالاترین سطح تولید، تابع تولید لئونتیف در نظر گرفته میشود که نهادههای واسطهای را با ارزش افزوده ترکیب میکند تا سطح فعالیت مشخص شود. عوامل تولید کار و سرمایه نیز بر مبنای تابع با کشش جانشینی ثابت (CES) با یکدیگر ترکیب میشوند. هر فعالیتی یک یا چندین کالا تولید میکند. سپس کالای تولید شده با استفاده از تابع با کشش تبدیل ثابت (CET) به کالای صادراتی و کالای بازاری تبدیل میگردد. مصرفکنندگان کالای مرکب را خریداری میکنند. این کالاهای مرکب یا از خارج وارد شده و یا در داخل تولید میشوند. ترکیب واردات و تولید داخلی، توسط یک تابع تولید با کشش جانشینی ثابت که به تابع آرمینگتون معروف است مشخص میگردد. کشور مورد نظر یک «کشور کوچک» است که گیرنده قیمتهای جهانی صادرات و واردات در سطح ثابتی است. با برقراری تعادل در سیستم، شامل تعادل در بازار عوامل تولید، تعادل در بازار کالا، تعادل پسانداز-سرمایهگذاری، تعادل بازار داخلی و تعادل بازار صادرات، تعادل در کل سیستم برقرار میگردد. این مدل دارای مجموعهای از معادلات همزمان است که بسیاری از این معادلات غیرخطی هستند. روش مورد استفاده برای شبیهسازی اثر تحریم صادرات نفت در مقاله حاضر، مطابق با روش استفاده شده در مطالعه فرزانگان و همکاران (2015) میباشد. همچنین، برای بررسی رفتار مصرفکننده و محاسبه تغییرات رفاه بر مبنای معیار EV، از سیستم مخارج خطی (LES) و تابع مطلوبیت استون-گری استفاده شده و کدهای محاسبه معیار EV به مدل افزوده شده است. با توجه به اینکه ساختار SAM مورد استفاده به عنوان پایگاه داده مورد نیاز باید مطابق با مدل تعادل عمومی مورد استفاده باشد، از این رو اقدام به تهیه SAM برای سال 1395 گردیده است. همچنین، علاوه بر SAM، از تعدادی پارامتر رفتاری نیز که از مطالعات دیگر به دست آمدهاند، برای حل مدل استفاده شده است. به منظور کالیبره کردن و شبیهسازی از نرمافزار گمز (GAMS) استفاده گردیده است.
یافته ها:
نتایج به دست آمده در خصوص تأثیر تحریم صادرات نفت بر برخی متغیرهای کلان اقتصادی نشان میدهد که کاهش صادرات نفت، منجر به افزایش نرخ ارز و صادرات غیر نفتی و نیز کاهش جذب داخلی، صادرات و واردات کل و تولید ناخالص داخلی میگردد. در زمینه تأثیر کاهش صادرات نفت بر متغیرهای کلان اقتصادی مذکور، نتایج مشابهی در مطالعات غریبنواز و واشیک (2017)، فرزانگان و همکاران (2015)، محمدی خبازان و همکاران (2015)، حقیقی و بهالو (2013) و حقیقی و بهادر (1394) با رهیافت مدل CGE حاصل شده است. همچنین در مطالعات دیگری نظیر نخلی و همکاران (2020)، کشاورز حداد و همکاران (1399)، کیومرثی و همکاران (1398)، توزاوا و کایوم (2016)، مرزبان و استادزاد (1394) و صدیق (2011)، اثرات نامطلوب تحریمهای اقتصادی بر متغیرهای اصلی اقتصاد کلان کشور هدف نشان داده شده است. با کاهش صادرات نفت، درآمد و مخارج مصرفی خانوارهای شهری و روستایی در طول دوره کاهش مییابد. کاهش در درآمد و مخارج مصرفی گروههای مختلف خانوارهای شهری و روستایی روند افزایشی دارد. همچنین دهکهای بالاتر خانوارهای شهری و روستایی، کاهش بیشتری در درآمد و مخارج خود دارند. به علاوه، درآمد و مخارج خانوارهای روستایی بیش از خانوارهای شهری تحت تأثیر قرار میگیرد. محاسبه تغییرات معادل به عنوان شاخص رفاه خانوار در دوره مورد بررسی نشان میدهد که رفاه خانوارهای شهری و روستایی در تمام گروهها کاهش مییابد و دهکهای بالایی کاهش رفاه بیشتری دارند. همچنین کاهش رفاه تمام گروههای خانوارهای روستایی در طول دوره همواره بیش از خانوارهای شهری میباشد. به علاوه، با ادامه روند تحریم صادرات نفت، از شکاف موجود میان کاهش رفاه خانوارهای روستایی و شهری کاسته میشود. در خصوص اثرات رفاهی نامطلوب تحریم صادرات نفت ایران نتایج مشابهی در مطالعات فرزانگان و همکاران (2015) و محمدی خبازان و همکاران (2015) با رهیافت مدل CGE ایستا حاصل شده است در حالی که مطالعه غریبنواز و واشیک (2017) با همین رهیافت اثرات محدودتری را نشان داده است. مرزبان و استادزاد (1394) نیز با بسط یک الگوی رشد تعمیم یافته تصادفی، اثر محسوس اعمال تحریمهای نفتی بر رفاه اجتماعی را نشان دادهاند. در مطالعه چپتا و گایگن (2020) و صدیق (2011) نیز اثرات منفی تحریمهای اقتصادی بر رفاه خانوارها در کشور هدف نشان داده شده است. در نهایت، تحلیل حساسیت نسبت به کششهای کلیدی مدل نشان میدهد که با تغییر کششهای اولیه به صورت انفرادی و ترکیبی، تغییر قابل توجهی در نتایج به وجود نیامده و بنابراین اعتبار نتایج اصلی تأیید میگردد.
نتیجه:
این مقاله، به بررسی تأثیر تحریم صادرات نفت بر رفاه خانوارهای شهری و روستایی میپردازد. برای تحقق این امر از مدل CGE پویای بازگشتی PEP-1-t دکالووه و همکاران (2013) بر مبنای دادههای SAM تهیه شده برای سال 1395 استفاده شده است. در این چارچوب، به منظور بررسی تغییرات رفاه گروههای مختلف خانوارهای شهری و روستایی از معیار EV استفاده شده است. طی سالهای 2012 تا 2019، میزان صادرات نفت خام ایران کاهش حدود 70 درصدی داشته است. بنابراین، به منظور شبیهسازی سناریوی تحریم صادرات نفت، یک حالت با میزان کاهش 70 درصدی، برای تمام دورهها در مدل اعمال شده است. نتایج بررسی با استفاده از مدل CGE پویای بازگشتی نشان میدهد که کاهش صادرات نفت، منجر به افزایش نرخ ارز و صادرات غیر نفتی و نیز کاهش جذب داخلی، صادرات و واردات کل و تولید ناخالص داخلی شده است. نتایج نشان میدهد که با کاهش صادرات نفت، درآمد، مخارج مصرفی و رفاه خانوارهای شهری و روستایی کاهش مییابد و این تغییرات در طول دوره مورد بررسی روندی فزاینده دارد. همچنین هم در خانوارهای شهری و هم خانوارهای روستایی، دهکهای بالاتر، کاهش در درآمد، مخارج مصرفی و رفاه بیشتری را تجربه میکنند. به علاوه، با بروز شوک کاهش صادرات نفت، درآمد، مخارج مصرفی و رفاه خانوارهای روستایی بیش از خانوارهای شهری تحت تأثیر قرار میگیرد. نتایج همچنین نشان میدهد که با این که رفاه از دست رفته تمام گروههای خانوارهای روستایی در طول دوره همواره بیش از خانوارهای شهری است، اما با ادامه روند تحریم صادرات نفت، شکاف موجود میان کاهش رفاه خانوارهای روستایی و شهری کاهش مییابد. تحلیل حساسیت نسبت به کششهای کلیدی مؤید اعتبار نتایج اصلی است.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Impacts of Iranian Oil Sanctions on the Welfare of Households: A Recursive Dynamic Computable General Equilibrium Approach
نویسندگان [English]
- Mir Farhad Sadigh Mohammadi 1
- Ahmad Sarlak 2
- Seyed Abbas Najafizadeh 3
- Mohammad Hassanzadeh 4
1 Ph.D Student in Economics, Arak Branch, Islamic Azad University, Arak, Iran.
2 Associate Professor of Economics, Department of Economics, Arak Branch, Islamic Azad University, Arak, Iran.
3 Assistant Professor of Economics, Department of Economics, Arak Branch, Islamic Azad University, Arak, Iran.
4 Associate Professor of Economics, Department of Economics, University of Mohaghegh Ardabili, Ardabil, Iran.
چکیده [English]
EXTENDED ABSTRACT
INTRODUCTION
Especially since the end of the Cold War, economic sanctions have been increasingly used as an alternative to military action to exert economic pressure on countries for a broad range of objectives. Empirical evidence suggests that sanctions affect the economy of the target countries in various ways. These studies use different approaches examine the adverse effects of sanctions on economic variables such as GDP, production costs, capital formation, trade, government expenditures, exchange rate, private expenditures, and household welfare. Following the 1979 Islamic Revolution, Iran became subject to extensive economic sanctions, which have intensified in recent years. Given the dependence of Iranian economy on oil revenues, the oil sector has been one of the main targets of these sanctions. Banking sanctions have also been used as an attempt to prevent the transfer of oil revenues to Iran as part of “smart sanctions” against the country. Sanctions imposed on Iran’s oil exports can intensify fluctuations in macroeconomic variables by reducing foreign exchange earnings and restricting access to capital and intermediate goods, and impact household welfare by affecting relative prices as well as household income and consumption expenditure. Therefore, the present article examines the impact of oil export sanction on the welfare of households in Iran using Equivalent Variation (EV) criterion. Due to the capabilities of Computable General Equilibrium (CGE) models compared to single-equation models, a recursive dynamic CGE model has been used based on the Social Accounting Matrix (SAM) data of 2016. In order to study and compare welfare changes in different groups of urban and rural households, 70 percent reduction in oil exports has been simulated for the entire period under study.
METHODOLOGY
In this study, PEP-1-t, a recursive dynamic CGE model developed by Decaluwe et al. (2013), has been used to investigate the welfare effects of reduction in oil exports. This model is the result of the joint effort between the Partnership for Economic Policy (PEP) and the International Food Policy Research Institute (IFPRI) in the context of the African Growth and Development Policy Modeling Consortium (AGRODEP) project. PEP-1-t is a recursive dynamic model with a multi-sector, single-country framework containing a broad set of tax instruments and several categories of workers and capital. It is compatible with social accounting matrices that have the accounts required for the main categories and also has standard assumptions. In this model, labor, capital, and intermediate inputs are used in the production process. At the highest level of production, a Leontief production function is considered which combines intermediate inputs and added value to determine the level of activity. Labor and capital are also combined in a production function with Constant Elasticity of Substitution (CES). Each activity produces one or more commodities. The product is then converted into an export commodity and a market commodity using a Constant Elasticity of Transformation (CET) function. Consumers buy composite goods, which are either imported or produced domestically. The composite of imports and domestic production is determined by the Armington function, which is a CES function. The country in question is a “small country” that receives global export and import prices at a fixed level. By establishing factor market equilibrium, commodity market equilibrium, savings-investment equilibrium, domestic market equilibrium, and export market equilibrium, equilibrium is established in the whole system. This model has a set of simultaneous equations, many of which are nonlinear. In the present article, the impact of oil export sanction has been simulated following Farzanegan et al. (2015). Moreover, to study consumer behavior and calculate welfare changes based on the EV criterion, the Linear Expenditure System (LES) and the Stone-Geary utility function have been used, and EV criterion calculation codes have been incorporated into the model. Since the structure of the SAM as the database of this article should be consistent with the general equilibrium model used, a SAM has been developed for the year 2016. In addition to SAM, a number of behavioral parameters adopted from other studies have been used to solve the model. GAMS software has been used for calibration and simulation.
FINDINGS
Regarding the impact of oil export sanction on some macroeconomic variables, the results show that a decrease in oil exports leads to an increase in exchange rate and non-oil exports, as well as a decrease in domestic absorption, total imports and exports, and GDP. Regarding the impact of reduced oil exports on these macroeconomic variables, the results are consistent with Gharibnavaz and Waschik (2017), Farzanegan et al. (2015), Mohammadikhabbazan et al. (2015), Haqiqi and Bahalou (2013), and Haqiqi and Bahador (2015) who also used a CGE modeling approach. In addition, other studies such as Nakhli et al. (2020), Keshavarz Haddad et al. (2020), Kiumarthi et al. (2019), Tuzova and Qayum (2016), Marzban and Ostadzad (2015) and Siddig (2011) have shown the adverse effects of economic sanctions on key macroeconomic variables. As oil exports decrease, the income and consumption expenditures of urban and rural households decline over this period. The decrease in income and consumption expenditures of different groups of urban and rural households has an increasing trend. Also, the upper deciles of urban and rural households experience more decline in their income and expenditures. In addition, the income and expenditures of rural households are more affected than urban households. Calculating the EV as an indicator of household welfare in the studied period shows that the welfare of urban and rural households declines in all groups and the upper deciles experience more decline in welfare. Also, the decline in welfare of all rural household groups during the period is always more than urban households. In addition, with the continuation of the oil export sanction, the gap between the welfare decreasing of rural and urban households declines. Regarding the adverse welfare effects of oil export sanction, similar results have been reported in Farzanegan et al. (2015) and Mohammadikhabbazan et al. (2015) using a static CGE modeling approach, while more limited effects have been reported in Gharibnavaz and Waschik (2017) using the same approach. Marzban and Ostadzad (2015) have also shown the tangible effect of oil sanctions on social welfare by developing a generalized stochastic growth model. Cheptea and Gaigné (2020) and Siddig (2011) have also shown the negative effects of economic sanctions on the welfare of households in the target country. Eventually, sensitivity analysis to the key elasticities of the model demonstrates that by changing the initial elasticities individually and in combination, no significant change is observed, therefore, it confirms that the main results are robust.
CONCLUSION
This article investigates the impact of oil export sanction on the welfare of urban and rural households in Iran. To this end, PEP-1-t, which is a recursive dynamic CGE model developed by Decaluwe et al. (2013), has been used based on the SAM data of 2016. Also, the EV criterion has been used to examine welfare changes in different groups of urban and rural households. Between 2012 and 2019, Iran’s crude oil exports have dropped by about 70 percent. Therefore, 70 percent reduction in oil exports has been applied to all periods in the model to simulate the sanction scenario. The results reveal that the reduction in oil exports leads to an increase in exchange rate and non-oil exports, as well as a decrease in domestic absorption, total imports and exports, and GDP. Our results show that with a reduction in oil exports, the income, consumption expenditures, and welfare of urban and rural households decrease, and this downward trend continues over the studied period. Moreover, in both urban and rural households, upper deciles experience more reduction in income, consumption expenditures, and welfare. In addition, the shock of reduced oil exports affects the income, consumption expenditures, and welfare of rural households more strongly than urban households. The results also indicate that although the welfare loss of all rural household groups is always higher than urban households during this period, the welfare gap between rural and urban households decreases as oil export sanction continues. Sensitivity analysis to the key elasticities confirms the robustness of the main results.
کلیدواژهها [English]
- Sanction
- Oil
- Computable General Equilibrium (CGE) Model
- Welfare of Households