نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
2 کارشناسی ارشد توسعه اقتصادی و برنامه ریزی، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
چکیده
فقر یکی از اصلیترین عوامل در طول تاریخ میباشد که جامعه بشری با آن روبرو بوده است، رشد بالای اقتصادی در دهه گذشته ایدهای مبنی بر اینکه رشد میتواند به کاهش فقر در جهان منجر شود رایج شد و قبل از غالب شدن رشد حامی فقرا بر تفکرات توسعهای بود و در دهه 1950 و 1960 اغلب تفکرات توسعهای در ارتباط با رشد و فقر، تفکرات رشد سریز نیز بود و بعد از آن اغلب فکر میکردند که رشد منجر به افزایش فقر میشود که این تفکر توسط بهاگواتی در سال 1988 در شرایط انقلاب سبز پدید آمده بود اما در دو دهه ادبیات توسعهای در پیرامون رشد حامی فقرا گسترش پیدا کرده است. نابرابری هم به اندازه رشد از اهمیت برخوردار است زیرا افزایش نابرابری منجر به افزایش فاصله طبقاتی در جامعه میشود و میتواند باعث عدم بهبودی وضعیت فقرا در جامعه شود و از آنجا که فرضیه کوزنتس بیان میدارد که رشد در مراحل اولیه منجر به افزایش نابرابری میشود تا زمانی که کشورها به یک درآمد متوسط دست یابند، بنابراین رشد زمانی حامی فقرا خواهد بود که در کنار کاهش فقر به کاهش نابرابری هم کمک کرده باشد.
در این مقاله ارتباط بین سه مفهوم توسعه یعنی فقر، نابرابری و رشد را با استفاده از شاخصهای رشد حامی فقرا (شاخص کاکوانی و پرنیا (2000) و کاکوانی و سان (2003)) در 9 کشور اسلامی مورد بررسی قرار گرفته که از آخرین دادههای در دسترس پایگاه اطلاع رسانی PovcalNet و پکیچ توزیعی تحلیلی استاتا استفاده شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی ماهیت رشد بدون در نظر گرفتن عوامل تعیین کننده رشد است. نتایج بدست آمده برای کشور قزاقستان (6-2001، 10-2006 و 15-2010) نشان میدهد که رشد منجر به کاهش فقر و همچنین بهطور واقعی نابرابری را بین فقرا و اغنیا کاهش داده است، که نشان دهنده رشد قویاً حامی فقرا در این کشور میباشد. همچنین تاجیکستان (2004-1999) بیشترین کاهش فقر را تجربه کرده است. نتایج نشان میدهد ماهیت رشد در کشورهای تاجیکستان (2015-2009) و ترکیه (2006-2002) که رشد مثبت تجربه کردهاند با اندازهگیری شاخصهای مختلف فقر، فقرزا بوده و در کشور ایران در دوره 2014-2006 با استفاده از شاخص رشد حامی فقرا (PPGI) و نرخ معادل رشد فقر (PEGR) به ترتیب فقرزا و حامی فقرا بوده است. بهطور کلی نتایج تحقیق نشان داد که نمیتوان رشد را در کشورهای اسلامی بهطور نسبی حامی فقرا دانست. اگر رشد حامی فقرا با شاخصهای مختلف فقر اندازهگیری شود نشان میدهد، افراد نزدیک خط فقر نسبت به افرادی که دورتر از خط فقر (فقیرترین فقرا) زندگی میکنند از منافع بیشتر رشد، بهرهمند خواهند شد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Measuring and Comparing the Degree of Pro-Poor Growth in Islamic Countries oach
نویسندگان [English]
- Davood Behboudi 1
- mohsen Alaei hydranlv 2
- Hossein Panahi 1
1 Professor of Economics, Faculty of Economics and Management, University of Tabriz, Tabriz, Iran.
2 Graduate in Economic Development and Planning, Faculty of Economics and Management, University of Tabriz, Tabriz, Iran.
چکیده [English]
Poverty is one of the main factors human has faced society throughout history. High economic growth over the last decade has given rise to the idea that growth can reduce global poverty. In the 1950s and 1960s, most developmental ideas about growth and poverty was also about trickle-down growth. It was then widely thought that growth would lead to an increase in poverty, an idea that Bhagavati presented in 1988 during the Green Revolution. But in two decades, the developmental literature on pro-poor growth has expanded. Inequality is just as important as growth because increasing inequality leads to an increase in social class distance and might cause failure in improving the situation of the poor in society. Since the Kuznets assumption states that growth in the early stages leads to increased inequality as long as countries earn an average income, growth will support the poor when, in addition to reducing poverty, it has also helped reduce inequality.
In this study, the relationship between the three concepts of development, namely poverty, inequality, and growth, using the indexes of pro-poor growth (Kakwani & Pernia, 2000; Kakwani & Sun, 2003) in 9 Islamic countries, has been examined and the latest available data in PovcalNet Information Base and Stata analytical distribution package was utilized. The main purpose of this research is to examine the nature of growth without considering the determinants factors of growth. The results for Kazakhstan (2001-2006, 2006-2006, and 2010-2010) show that growth has led to a reduction in poverty as well as a real reduction in the inequality between the poor and the rich, which reflects a high pro-poor growth in this country. Moreover, Tajikistan (2004-1999) has also experienced the largest reduction in poverty. The results show that the nature of growth in Tajikistan (2009-2005) and Turkey (2002-2002), which experienced positive growth, was poor by measuring various poverty indicators. Moreover, the nature of the growth in Iran during 2014-2006 using pro-poor growth index (PPGI) and Poverty Equivalent Growth Rate (PEGR), has been poor and pro-poor, respectively. In general, the results showed that growth in Islamic countries cannot be regarded as a relative pro-poor growth. If the pro-poor growth is measured by different indicators of poverty, people close to the poverty line will benefit more from growth than those who live far from the poverty line (the poorest poor).
کلیدواژهها [English]
- Poverty
- Pro-poor growth
- Inequality
- DASP