دانشگاه شهید چمران اهوازفصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد مقداری2008-58507320100923Investigation of the Impact Oil Shocks on Current Account in OPEC Countriesبررسی تأثیر تکانه های قیمت نفت بر حساب جاری کشورهای عضو اوپک1211064210.22055/jqe.2010.10642FAعباسعصاری آرانیاستادیار گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرساحمدجعفری صمیمیاستاد اقتصاد دانشگاه مازندرانمیثمرسولی میرکارشناس ارشد اقتصادJournal Article20140624In view of the importance of oil revenues in Gross Domestic Production(GDP), exports and financing the annual budget in OPEC members economies, oil price flactuation may have an important and fundamental effect on macroeconomic variables in these countries. The aftermath of oil price shocks is that the current account performance disturbs abruptly. This paper investigates the effect of oil price shocks on current account of balance of payments(BOP) for OPEC members in the period 1970-2006 by using panel data technique. After stationary test for variables used in model, and also Hausman test, we use Static panel(Fixed effect), and Dynamic panel techniques for estimating. Results show the direct relationship between oil price shocks and CA whereas a surge in oil price (positive oil shocks), increase the CA balance. In other hand, the relationship between CA and other variables government expenditure and trade openness is respectively negative and positive.<em>نظر به اهمیت درآمدهای نفتی در تولید ناخالص داخلی، صادرات و تأمین بودجه ی سالیانه در اقتصاد کشورهای صادرکننده ی نفت (اوپک)، نوسان قیمت نفت می تواند تأثیری مهم و اساسی بر متغیرهای کلان اقتصادی این کشورها داشته باشد. بعد از وقوع تکانه های قیمت نفت، عملکرد معمولی تراز حساب جاری به طور ناگهانی مختل می شود. این مقاله تأثیر تکانه های قیمت نفت بر تراز حساب جاری تراز پرداخت های اعضاء اوپک در دوره ی زمانی 2006-1970 را با استفاده از داده های پانل مورد بررسی قرار می دهد. برای این منظور، بعد از انجام آزمون ایستایی متغیرها و آزمون معناداری کل تخمین و نیز آزمون هاسمن، از هر دو روش پانل ایستا (اثرات ثابت) و پانل پویا برای تخمین مدل استفاده شده است. نتایج تخمین بر وجود رابطه ی مستقیم بین تکانه های قیمت نفت و حساب جاری تراز پرداخت ها دلالت دارد؛ به طوری که افزایش قیمت نفت (تکانه ی مثبت نفتی) سبب افزایش تراز حساب جاری می شود و کاهش قیمت نفت (تکانهی منفی نفتی) کاهش تراز حساب جاری را به دنبال دارد. از طرف دیگر، رابطه ی حساب جاری با متغیرهای مخارج مصرفی دولت و درجه ی بازبودن تجاری به ترتیب معکوس و مستقیم برآورد شده است.</em>دانشگاه شهید چمران اهوازفصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد مقداری2008-58507320100923An Estimation of Natural Gas Domestic Demand Function by Using Kalman Filter Method (A Case Study of Residential Gas Demand Function in Tehran)تخمین تابع تقاضای داخلی گاز طبیعی به روش فیلتر کالمن (مطالعه ی موردی تقاضای بخش خانگی شهر تهران)23411064310.22055/jqe.2010.10643FAعلیامامی میبدیدانشیار دانشگاه علامه طباطباییتیمورمحمدیدانشیار دانشگاه علامه طباطباییسیدمحمدهادیسلطان العلماییکارشناس ارشد توسعه اقتصادی و برنامه ریزیJournal Article20140624It is essential to study the demands for this energy carrier in different and separate sectors, by considering the effective factors in each sector. Meanwhile residential sector has the greatest consumption rate with near 25% in recent years. Effective factors of demand in this sector divide into observable factors, like carrier price, consumer income, and temperature on the one hand and unobservable factors like consumers' habits and taste, gas burners technology on the other hand. Regarding the impact of temperature on the consumption of residential sector, estimation of the multipliers in a specific region (like Tehran) will help the explanation of this variable to improve. Furthermore, in this study, Kalman filter technique is used to prevent the bias estimation of multipliers while considering the impact of unobservable factors and other variables. Finally we came to the conclusion that price and income elasticity of demands are -0.098 and 0.114 respectively. <em>عوامل موثر بر تقاضای گاز طبیعی در بخش های مختلف مصرفی بسیار زیاد هستند و بنابراین، ضروری است که تابع تقاضای این حامل انرژی به تفکیک بخش های مختلف تخمین زده شود. در این میان بخش خانگی با بیش از 25 درصد مصرف در سال های اخیر بیشترین میزان مصرف را به خود اختصاص داده است. عوامل مؤثر بر تقاضا در این بخش به دو دسته ی قابل مشاهده مانند قیمت حامل، درآمد مصرف کننده و دما و عوامل غیر قابل مشاهده نظیر عادات و سلایق مصرف کنندگان و تکنولوژی وسایل گازسوز تقسیم بندی می شوند. با توجه به اثر دما بر مصرف این بخش، تخمین ضرایب در یک منطقه ی خاص (به عنوان مثال شهر تهران) به بهبود توصیح دهی این متغیر کمک می کند. همچنین، با توجه به تأثیر گذاری عوامل غیرقابل مشاهده و متغیرهای دیگری که از مدل حذف شده اند، از تکنیک کالمن فیلتر با هدف جلوگیری از برآورد اریب دار ضرایب استفاده شده است. در نهایت، کشش های قیمتی و درآمدی تقاضا به ترتیب 098/0 </em><em>–</em><em> و 114/0 برآورد شده است</em><em>.</em>دانشگاه شهید چمران اهوازفصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد مقداری2008-58507320100923The Relationship between the Size of Government and Economic Growth: The Case Study of Six OPEC Countries Based in the Persian Gulf Areaرابطه ی بین اندازه ی دولت و رشد اقتصادی: مطالعهی موردی کشورهای عضو اوپک حاشیه ی خلیج فارس43661064410.22055/jqe.2010.10644FAحسنحیدریاستادیار دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه ارومیهسهیلاپرویندانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی0000-0003-2652-5166محمدفاضلیکارشناس ارشد علوم اقتصادی دانشگاه ارومیهJournal Article20140624Besides providing securities and transfer payments to maintain welfare and social harmony, governments can provide economic infrastructures to facilitate economic growth improve resources allocation and enhance productivity of the economy. These latter activities of governments ignited considerable debates among economists about the role of the governments and their impact on the economic growth. This paper investigates the empirical relationship between the size of government and economic growth of the 6 OPEC countries based in the Persian Gulf area, over the 1970–2007 period using panel data pattern. The applied models are adopted from Dar and Amirkhalkhali (2002) and Anaman (2004) studies. Our results indicate that, government size in these countries is large, as their government are impart from oil revenues which has negative effects on investment of private sector and then, decrease GDP. Results also indicate that, growth rate of labor force, growth rate of capital and growth rate of export have positive effect on growth rate of GDP.<em>دولت ها علاوه بر فراهم کردن امنیت و پرداخت های انتقالی برای ارتقای هماهنگی اجتماعی، می توانند در ایجاد زیرساخت های اقتصادی برای تسهیل رشد اقتصادی، تخصیص بهینه ی منابع و افزایش کارایی اقتصادی ایفای نقش نمایند. فعالیت های اخیر دولت ها بحث های مهمی را در بین اقتصاددانان در زمینه ی نقش دولت و اثر آن بر رشد اقتصادی به وجود آورده است. این مقاله رابطه ی تجربی بین اندازه ی دولت و رشد اقتصادی در 6 کشور عضو اوپک حاشیه ی خلیج فارس در دوره ی زمانی </em><em>2007-1970</em><em> را با استفاده از الگوی داده های تابلویی بررسی می نماید. نتایج نشان می دهد که اندازه ی دولت در این کشورها بزرگ است و از آنجایی که دولت های این کشورها از درآمدهای سرشار نفتی بهره مند هستند، اندازه ی دولت اثر منفی بر سرمایه گذاری بخش خصوصی و تولید ناخالص داخلی دارد. نتایج همچنین نشان می دهند که نرخ رشد نیروی کار، نرخ رشد سرمایه و نرخ رشد صادرات اثر مثبت بر رشد اقتصادی دارند.</em>دانشگاه شهید چمران اهوازفصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد مقداری2008-58507320100923Investigation of the Impact of Household Saving on Investment and Consumption in Iran (A CGE Model)بررسی تأثیر پس انداز خانوار بر سرمایه گذاری و مصرف در ایران (مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر)67941064510.22055/jqe.2010.10645FAمهدیشهرکیعضو هیآت علمی دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهارداوودبهبودیاستادیار دانشگاه تبریزسیمینقادریدانشجوی دکتری علوم اقتصادیJournal Article20140624Economic fluctuations, endogenous and exogenous shocks led to extensive change in households saving indexes. Change of households saving can also influence on macroeconomic variables. Thus in this study investigated a Computable General Equilibrium (CGE) models. Therefore, the researchers used Static and Dynamic General Equilibrium Models applying the Mixed Complementary Problems (MCP) method with two scenarios. In the first scenario, marginal propensity to households saving increased twenty percent, but in the second scenario it decreased by the same rate. Furthermore, in this study, the researchers developed a Social Accounting Matrix (SAM) for Iran in 2004.. In the base of research we got follow results: There is an inverse relationship between households saving and consumption in static model and there is a direct relationship between them in dynamic model. Also there is a direct relationship between households saving and investment in static and dynamic models.<em>نوسانات اقتصادی، اعمال سیاست ها و شوک های برونزا و درونزایی که بر اقتصاد وارد می شوند، باعث تغییرات وسیعی در شاخص های مربوط به پس</em><em></em><em>انداز خانوار همانند میل نهایی و متوسط به پس</em><em></em><em>انداز و نیز سطح و ترکیب آن می شوند. تغییر در پس انداز خانوار نیز در نتیجه ی اعمال این سیاست ها می تواند بر متغیرهای کلان اقتصاد تأثیر گذار باشد. بنابراین، در این مقاله تأثیر پسانداز خانوار بر سرمایه گذاری و مصرف در قالب مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر در ایران بررسی می شود. بدین منظور از دو مدل تعادل عمومی ایستا و پویا استفاده شده است که با روش مسایل ترکیبی مختلط برای دو سناریوی متفاوت حل شده است. در این مطالعه بر حسب نیاز مدل، اقدام به تهیه و تنظیم ماتریس حسابداری اجتماعی برای ایران بر اساس داده های سال 1383 شده است. نتایج حاصل از حل مدل ایستا بیانگر وجود رابطه ی معکوس بین پسانداز و مصرف خانوار و همچنین رابطه ی مستقیم بین پسانداز خانوار و سرمایه گذاری می باشد و نتایج حاصل از حل مدل پویا وجود رابطه ی مستقیم بین پسانداز خانوار با سرمایه گذاری و مصرف خانوار را تأیید می کند.</em>دانشگاه شهید چمران اهوازفصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد مقداری2008-58507320100923A Study on the Effect of Long Term Fiscal-Monetary Shocks on the Economic Growth of Iranبررسی تأثیر بلندمدت تکانه های مالی و پولی بر رشد اقتصادی در ایران951141064610.22055/jqe.2010.10646FAحسنفرازمنداستادیار اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهوازسید مرتضیافقهاستادیار اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهوازسید جوادآقاجریمربی اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20140624From a macroeconomics point of view, achieving economic growth and stability are two main targets of demand-management policies. Thus, this paper is aimed at examiningthe long term and short term relationship between fiscal and monetary shocks and economic growth in Iran during 1342-86 (1963-2007) periods. Using Auto-Regressive Distributed Lag models, estimated parameters show that in the long term, there is a asymmetric relation between fiscal shocks and economic growth. However, long term relation between monetary shocks and economic growth is not significant. As a 10 percent increase in positive government expenditure shocks leads to less than 10 percent increase in long term and short term economic growth, the long and short term relations between fiscal policy and economic growth is inelastic. Further, the ECM coefficient (0.532) reveals that the relationship between fiscal and oil shocks and economic growth is unbalanced and the annual depreciation speed is 53.2 percent.<em> در چارچوب اقتصاد کلان، یکی از اهداف مهم سیاست مدیریت تقاضا، دست</em><em></em><em>یابی به ثبات توام با رشد اقتصادی است. بدین منظور، مقاله ی حاضر تاثیر بلند مدت و کوتاه </em><em></em><em>مدت تکانه </em><em></em><em>های مالی و پولی بر رشد اقتصادی در ایران را طی دوره ی 86-1342، بررسی کرده است. نتایج برآورد پارامترهای مدل با استفاده از الگوی خودتوضیح برداری با وقفه های گسترده نشان می دهد که تأثیر تکانه های مالی بر رشد اقتصادی در بلندمدت مثبت است، ولی تأثیر تکانه های پولی در این دوره معنی دار نیست. نظر به اینکه افزایش 10 درصدی در تکانه های مثبت مخارج دولت، رشد اقتصادی را در کوتاه مدت و بلندمدت کمتر از ده درصد افزایش می دهد، رابطه ی بلندمدت و کوتاه مدت بین سیاست مالی و رشد اقتصادی بی کشش است. معنی دار بودن ضریب تعدیل نشان می دهد که تأثیر تکانه های مالی- نفتی بر رشد اقتصادی، عدم تعادلی است و سرعت استهلاک سالیانه آن حدود 2/53 درصد می باشد. </em>دانشگاه شهید چمران اهوازفصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد مقداری2008-58507320100923Measuring Unemployment Rate Correspond To Non-Accelerating Inflation (NAIRU) in Iran (Using STM/UN Method)اندازه گیری نرخ بیکاری متناسب با تورم غیرشتابنده (نایرو،NAIRU) در ایران (با استفاده از روش STM/UN)1151311064710.22055/jqe.2010.10647FAمهدیشیرافکنعضوهیأت علمی دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهارسید عبدالمجیدجلائیدانشیار بخش اقتصاد دانشگاه شهید باهنر کرمانJournal Article20140624Two complexity of inflation and unemployment in Iran caused economic and society problem. In this way gaining to level of unemployment is very important that in itNon-Accelerating Inflation. We call this level of unemployment NAIRU. In general we can said in order to remove the economic problem in employment section, we should try to decrease the rate of NAIRU not unemployment rate. In this letter in order to measuring the rate of NAIRU for Iran, we should use STM/UN way. This way they used time-series data in 1989-2007 periods. According to this research finding the rate of NAIRU to compare with unemployment rate has fluctuation, but from 2002 to 2007 was more than present unemployment rate.<em>در ایران دو معضل بیکاری و تورم همواره مشکلاتی را در اقتصاد و جامعه ایجاد کرده است. از این رو، دستیابی به سطحی از بیکاری که در آن تورم، غیرشتابنده باشد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این سطح بیکاری به نایرو معروف شده است. به طور کلی می توان گفت به منظور رفع مشکلات اقتصادی در بخش اشتغال، به جای کاهش در نرخ بیکاری باید درصدد کاهش نرخ نایرو بود. در این مقاله جهت اندازه گیری نرخ نایرو برای ایران از روش </em><em>STM/UN</em><em> استفاده می شود. در این روش از داده های سری زمانی در دوره ی 1388-1368 استفاده شده است. طبق </em><em>یافته های این تحقیق، نرخ نایرو در مقایسه با نرخ بیکاری با نوسان بیشتری همراه بوده است، ولی از سال 1381 تا سال 1388 بیشتر از نرخ بیکاری موجود بوده است.</em>دانشگاه شهید چمران اهوازفصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد مقداری2008-58507320100923Vertical Asymmetric Price
Transmission on the Iran’s Milk Marketانتقال نامتقارن عمودی قیمت در بازار شیر ایران1331561064810.22055/jqe.2010.10648FAمحمد طاهراحمدی شادمهریاستادیار دانشگاه فردوسی مشهدمحمداحمدیدانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20140624Testing the asymmetric price transmission along supply chain from producer through consumer has great important in economic applied for measuring competitiveness degree of different markets. The present study, investigate the price relations between the producer level and the consumer level for milk in Iran. Data used in the research include consumer price index and producer price index for Milk covering monthly periods of 91 months since March 2001 to October 2008. Johansen's and Juselius's cointegration technique and Grenger causality test were used to examine whether there is a relationship between the two indices and to determine causality direction. The behavior of price transmission was analyzed based on the Hack's traditional method and utilizing Von Cramon-Loy ECM model (1998). The results indicate that there is a long-term relationship between each pair of producer and consumer prices. There is a two-way relation between consumer prices and producer prices in both short-term and long-term periods. The results reject the hypothesis of asymmetry in price transmission in short-term but it confirm the hypothesis of asymmetry in price transmission in long-term. The article suggests the implication of its results in the government policy intervention and more study around marketing margin and changing in producer-consumer welfare.<em>آزمون انتفال نامتفارن قیمت در طول زنجیره ی تولید، از تولیدکننده به مصرف کننده، برای اندازه گیری درجه ی رقابت پذیر بودن بازارهای مختلف و کاربردهای رفاهی و سیاستی، جایگاه ویژهای در اقتصاد کاربردی دارد. در این مقاله انتقال عمودی قیمت (بین دو سطح تولیدکننده و مصرف کننده) برای محصول شیر در ایران بررسی می شود. داده های مورد استفاده در این تحقیق شامل شاخص قیمت تولیدکننده و مصرف کننده برای محصول شیراست که به صورت ماهانه، دوره ی زمانی 91 ماهه را از فروردین سال 1380 تا مهر 1387 پوشش می دهد. از روش هم انباشتگی یوهانسن </em><em>-</em><em> جوسیلیوس و رابطه ی علیت گرنجری برای آزمون وجود رابطه بین دو شاخص و تعیین جهت علیت استفاده شده است. تحلیل رفتار انتقال قیمت نیز برمبنای روش سنتی هاک و به کارگیری مدل </em><em>ECM</em><em> ون کرامون تابادل </em><em>-</em><em> لوی است. نتایج نشان می دهد که رابطه ی </em><em>بلند مدت بین قیمت های تولیدکننده و مصرف کننده وجود دارد. در بلندمدت یک رابطه ی علیت دو طرفه بین قیمت مصرفکننده و قیمت تولیدکننده وجود دارد. نتایج تقارن در انتقال قیمت از تولیدکننده به مصرف کننده در دوره ی بلندمدت رد می شود، ولی در دوره کوتاه مدت رد نمی شود. لحاظ کردن این نتیجه در مداخلات سیاستی دولت و مطالعات بیشتر در مورد حاشیه ی بازار و تغییرات رفاهی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان پیشنهاد می شود.</em>