اقتصاد انرژی، محیط زیست و منابع طبیعی
سجاد فرجی دیزجی؛ فاطمه ضیغمی دهاقانی؛ حسین صادقی
چکیده
مطالعه حاضر به بررسی اثرات رانت منابع طبیعی و حکمرانی خوب بر شاخص شادکامی در کشورهای برخوردار از منابع طبیعی می پردازد. آزمون اثر تعاملی حکمرانی خوب و رانت منابع طبیعی بر سطح شادکامی در کشورهای منتخب مورد تأکید مسئله محوری این پژوهش میباشد که در مطالعات قبلی به آن پرداخته نشده است. اثر تعاملی رانت منابع طبیعی و شاخص حکمرانی خوب بر ...
بیشتر
مطالعه حاضر به بررسی اثرات رانت منابع طبیعی و حکمرانی خوب بر شاخص شادکامی در کشورهای برخوردار از منابع طبیعی می پردازد. آزمون اثر تعاملی حکمرانی خوب و رانت منابع طبیعی بر سطح شادکامی در کشورهای منتخب مورد تأکید مسئله محوری این پژوهش میباشد که در مطالعات قبلی به آن پرداخته نشده است. اثر تعاملی رانت منابع طبیعی و شاخص حکمرانی خوب بر شادکامی در 66 کشور دارای رانت منابع طبیعی بالای 5 درصد از تولید ناخالص داخلی طی دوره زمانی 2018-2005 با استفاده از دادههای تابلویی و به روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) برآورد شده است. نتایج نشان میدهد که رانت منابع طبیعی دارای اثر منفی و معنادار و حکمرانی خوب دارای اثر مثبت و معنادار بر شادکامی میباشند. علاوه بر آن اثر تعاملی رانت منابع طبیعی و حکمرانی خوب بر شادکامی، منفی و معنادار است. به عبارت دیگر وابستگی به رانت های منابع طبیعی منجر به کاهش اثرات مثبت حکمرانی خوب بر شادکامی در کشورهای مورد مطالعه می گردد.
اقتصاد انرژی، محیط زیست و منابع طبیعی
آرمان یوسفی بارفروشی؛ شهریار زروکی؛ امیرحسین فتح الله زاده
چکیده
در دهههای اخیر صنعتی شدن کشورها از جمله عوامل اصلی افزایش انتشار گازهای گلخانهای بوده است که آسیبهای جدی همچون گرمایش زمین، وارونگی دما و غیره بر محیطزیست وارد کرده است. همچنین افزایش آلایندههای زیستمحیطی در بلندمدت قادر است بر سلامتی افراد آسیب برساند و درنتیجه مخارج بهداشت و درمان دولت را افزایش دهد. در کنار ...
بیشتر
در دهههای اخیر صنعتی شدن کشورها از جمله عوامل اصلی افزایش انتشار گازهای گلخانهای بوده است که آسیبهای جدی همچون گرمایش زمین، وارونگی دما و غیره بر محیطزیست وارد کرده است. همچنین افزایش آلایندههای زیستمحیطی در بلندمدت قادر است بر سلامتی افراد آسیب برساند و درنتیجه مخارج بهداشت و درمان دولت را افزایش دهد. در کنار عوامل مختلفی که بر انتشار گازهای گلخانهای تأثیرگذار هستند، جهانیشدن (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) نیز قادر است از طریق مسیرهای مختلف بر محیطزیست اثر بگذارد. به طور مثال جهانیشدن اقتصادی از طریق مسیرهای درآمدی، ترکیبی و فناوری بر محیطزیست اثر میگذارد. همچنین جهانیشدن اجتماعی قادر است به وسیله مسیرهای رسانه، اصل فاصله ذهنی، حملونقل و دسترسی به دانش و رویدادهای بینالمللی وضعیت محیطزیست را تغییر دهد. جهانیشدن سیاسی نیز از مسیر کارآمدی سازمانهای بیندولتی و معاهدات بینالمللی قادر به تاثیرگذاری بر محیطزیست است. بنابراین با توجه به نقش احتمالی جهانیشدن (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) بر محیطزیست، پژوهش حاضر تلاش میکند تا فرضیهی ارتباط جهانیشدن (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) و انتشار دیاکسید کربن را در ایران در دوره 1396-1358 بر مبنای رهیافت خودرگرسیونی با وقفههای توزیعی مورد آزمون قرار دهد. همچنین این مطالعه فرضیه مارتین و همکاران (2015) مورد آزمون قرار داده است. برای تبیین بهتر، فرضیه فوق بر مبنای سه بُعد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی موردبررسی واقع شد. در این پژوهش از شاخص جهانیشدن KOF استفاده شده است که این شاخص از 3 بُعدِ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تشکیل میشود و هرکدام از ابعاد دارای دو جزء عملیاتی و قانونی هستند. بدیهی است که اثر هرکدام از این بُعدهای جهانیشدن و اجزایشان بر میزان انتشار آلایندههای زیستمحیطی میتواند متفاوت باشد. همچنین باید اظهار شود که دو جزء عملیاتی و قانونی شاخص جهانیشدن KOF به عنوان یک دستهبندی جدیدی شناخته میشود که توسط مارتین و همکاران (2015) معرفی شده است. نتایج حاصل از توصیف دادهها نشان میدهد که ابعاد و اجزای شاخص جهانیشدن روندهای حرکتی متفاوتی دارند. همچنین انتشار دیاکسید کربن پس از انقلاب اسلامی ایران روندی صعودی داشته است. نتایج برآورد الگوها ( قالب کلی و اجزاء) حاکی از آن است که در کوتاهمدت شاخصهای جهانیشدن اقتصادی و اجتماعی اثر مثبتی بر انتشار دیاکسید کربن دارند. همچنین جز عملیاتی شاخص جهانیشدن کل و اقتصادی اثری منفی بر انتشار دیاکسید کربن میگذارند. علاوه بر این، جز قانونی شاخص جهانیشدن اجتماعی و سیاسی بر انتشار دیاکسید کربن اثری مثبت دارد درحالیکه جز قانونی جهانیشدن کل و اقتصادی با وقفه یک ساله بر انتشار دیاکسید کربن اثر مثبت دارند. در بلندمدت شاخصِ جهانیشدنِ کل با اثر معناداری بر انتشار دی-اکسید کربن همراه نیست ولی دو بُعدِ اجتماعی و اقتصادیِ جهانیشدن اثر مستقیم بر انتشار دیاکسید کربن دارد. علاوه بر این، جزء قانونی شاخصِ جهانیشدنِ کل و جزء قانونی ابعادِ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بهطور مستقیم انتشار دیاکسید کربن را تحت تأثیر قرار داده اما جزء عملیاتی شاخصِ جهانیشدنِ کل و جهانیشدنِ اقتصادی اثری غیرمستقیمی بر انتشار دیاکسید کربن دارند. مصرف انرژی و جمعیت نیز با اثر مستقیم بر انتشار دیاکسید کربن همراه بوده و فرضیه زیستمحیطی کوزنتس را نیز نمیتوان در ایران رد نمود. همچنین فرضیه مارتین و همکاران (2015) در این پژوهش رد نمیشود.
اقتصاد انرژی، محیط زیست و منابع طبیعی
محمدرضا عارفیان؛ سجاد فرجی دیزجی؛ عباس عصاری آرانی
چکیده
سوختهای فسیلی و روند بهرهبرداری و مصرف آن در سده اخیر زمینهساز بروز چالشها و نگرانیهای جدی در حیطه مسائل مربوط به انرژی و محیطزیست شدهاست. چالشهایی در مورد امنیت عرضه این سوختها، پایانپذیری منابع آن و از همه مهمتر آلایندگیهای زیستمحیطی و مسئله گرمایش زمین. از اینرو ارائه راهحلهای کاربردی و اتخاذ سیاستهای ...
بیشتر
سوختهای فسیلی و روند بهرهبرداری و مصرف آن در سده اخیر زمینهساز بروز چالشها و نگرانیهای جدی در حیطه مسائل مربوط به انرژی و محیطزیست شدهاست. چالشهایی در مورد امنیت عرضه این سوختها، پایانپذیری منابع آن و از همه مهمتر آلایندگیهای زیستمحیطی و مسئله گرمایش زمین. از اینرو ارائه راهحلهای کاربردی و اتخاذ سیاستهای بهینه در این زمینه امری لازم و ضروری به شمار میآید. توسعه انرژیهای تجدیدپذیر که با طبیعت و محیطزیست سازگار است، تولید و تهیه آنها آلایندگی ناچیزی دارد و برای آنها پایان نزدیکی وجود ندارد، میتواند مهمترین گزینه در راستای حل وفصل این بحران باشد. ابزارهای متعدد و متنوعی در جهت جایگزینی بین سوختهای فسیلی و انرژیهای تجدیدپذیر وجود دارد که یکی از موثرترین آنها اعمال مالیات کربن بر واحدهای آلایندهای است که از این سوختها بهره میبرند. همچنین محدود ساختن حمایتها و یارانههای موجود در بخش سوختهای فسیلی از دیگر محرکهای این جایگزینی به شمار میآید. پژوهش حاضر تلاشی در جهت بررسی روابط موجود بین اثرات این دو ابزار به عنوان متغیرهای اصلی و همچنین متغیرهای مرتبط دیگر، بر توسعه انرژیهای تجدیدپذیر میباشد. هدف اصلی از انجام این تحقیق بررسی سیاستها و راهکارهای کاربردی و نتایج حاصل از آن در جهت توسعهی انرژیهای تجدیدپذیر و کاهش آلایندگیهای زیستمحیطی و حرکت در مسیر توسعهی پایدار است. بازه زمانی مورد مطالعه سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ وکشورهای مورد مطالعه کشورهای منتخب سازمان همکاری و توسعه اقتصادی OECD میباشند که در زمینه اعمال مالیات زیستمحیطی پیشرو به شمار آمده و این مالیاتها در کشورهای مورد بررسی بیشترین سهم را از کل تولید ناخالص داخلی در مقایسه با دیگر کشورهای عضو OECD داشتهاند. شیوه مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل مدل، روش خودرگرسیون برداری دادههای ترکیبی میباشد که رفتار تعاملی و اثرات متقابل بین متغیرها را ارائه میدهد. ابزارهای بکار رفته در این مدل جهت بررسی روابط بین متغیرها شامل توابع واکنشآنی و تجزیه واریانس است. همچنین از برآوردگر GMM جهت تخمین مدل استفاده شدهاست. مطابق با آزمونهای انجام شده، یافتههای پژوهش نشان میدهد مالیات کربن تاثیر مثبت و معناداری بر توسعه انرژیهای تجدیدپذیر دارد و تأثیر شوک ایجاد شده از مالیات کربن بر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر در کشورهای مورد بررسی مثبت میباشد. بهنحویکه افزایش در مالیات کربن تأثیر آنی و افزایشی را بر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر داشته است. همچنین برقراری مالیات کربن با تاثیر منفی بر مصرف سوختهای فسیلی با کاهش انتشار کربن، آثار زیستمحیطی مثبتی ایجاد میکند. از سوی دیگر تاثیر یارانه سوختهای فسیلی بر انرژیهای تجدیدپذیر منفی میباشد و افزایش یارانه سوختهای فسیلی و شوک ایجاد شده از آن موجب کاهش آنی مصرف انرژی تجدیدپذیر میشود. بهطوریکه بر خلاف متغیر مالیات کربن که باعث افزایش هزینه مصرف سوختهای فسیلی میشود، اعمال یارانه سوختهای فسیلی زمینه کاهش قیمت و افزایش مصرف سوختهای فسیلی را فراهم کرده و با ایجاد رابطه جایگزینی مصرف انرژی تجدیدپذیر کاهش مییابد.
اقتصاد انرژی، محیط زیست و منابع طبیعی
داود بهبودی؛ محسن اعلائی حیدرانلو؛ حسین پناهی
چکیده
فقر یکی از اصلیترین عوامل در طول تاریخ میباشد که جامعه بشری با آن روبرو بوده است، رشد بالای اقتصادی در دهه گذشته ایدهای مبنی بر اینکه رشد میتواند به کاهش فقر در جهان منجر شود رایج شد و قبل از غالب شدن رشد حامی فقرا بر تفکرات توسعهای بود و در دهه 1950 و 1960 اغلب تفکرات توسعهای در ارتباط با رشد و فقر، تفکرات رشد سریز نیز بود ...
بیشتر
فقر یکی از اصلیترین عوامل در طول تاریخ میباشد که جامعه بشری با آن روبرو بوده است، رشد بالای اقتصادی در دهه گذشته ایدهای مبنی بر اینکه رشد میتواند به کاهش فقر در جهان منجر شود رایج شد و قبل از غالب شدن رشد حامی فقرا بر تفکرات توسعهای بود و در دهه 1950 و 1960 اغلب تفکرات توسعهای در ارتباط با رشد و فقر، تفکرات رشد سریز نیز بود و بعد از آن اغلب فکر میکردند که رشد منجر به افزایش فقر میشود که این تفکر توسط بهاگواتی در سال 1988 در شرایط انقلاب سبز پدید آمده بود اما در دو دهه ادبیات توسعهای در پیرامون رشد حامی فقرا گسترش پیدا کرده است. نابرابری هم به اندازه رشد از اهمیت برخوردار است زیرا افزایش نابرابری منجر به افزایش فاصله طبقاتی در جامعه میشود و میتواند باعث عدم بهبودی وضعیت فقرا در جامعه شود و از آنجا که فرضیه کوزنتس بیان میدارد که رشد در مراحل اولیه منجر به افزایش نابرابری میشود تا زمانی که کشورها به یک درآمد متوسط دست یابند، بنابراین رشد زمانی حامی فقرا خواهد بود که در کنار کاهش فقر به کاهش نابرابری هم کمک کرده باشد.
در این مقاله ارتباط بین سه مفهوم توسعه یعنی فقر، نابرابری و رشد را با استفاده از شاخصهای رشد حامی فقرا (شاخص کاکوانی و پرنیا (2000) و کاکوانی و سان (2003)) در 9 کشور اسلامی مورد بررسی قرار گرفته که از آخرین دادههای در دسترس پایگاه اطلاع رسانی PovcalNet و پکیچ توزیعی تحلیلی استاتا استفاده شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی ماهیت رشد بدون در نظر گرفتن عوامل تعیین کننده رشد است. نتایج بدست آمده برای کشور قزاقستان (6-2001، 10-2006 و 15-2010) نشان میدهد که رشد منجر به کاهش فقر و همچنین بهطور واقعی نابرابری را بین فقرا و اغنیا کاهش داده است، که نشان دهنده رشد قویاً حامی فقرا در این کشور میباشد. همچنین تاجیکستان (2004-1999) بیشترین کاهش فقر را تجربه کرده است. نتایج نشان میدهد ماهیت رشد در کشورهای تاجیکستان (2015-2009) و ترکیه (2006-2002) که رشد مثبت تجربه کردهاند با اندازهگیری شاخصهای مختلف فقر، فقرزا بوده و در کشور ایران در دوره 2014-2006 با استفاده از شاخص رشد حامی فقرا (PPGI) و نرخ معادل رشد فقر (PEGR) به ترتیب فقرزا و حامی فقرا بوده است. بهطور کلی نتایج تحقیق نشان داد که نمیتوان رشد را در کشورهای اسلامی بهطور نسبی حامی فقرا دانست. اگر رشد حامی فقرا با شاخصهای مختلف فقر اندازهگیری شود نشان میدهد، افراد نزدیک خط فقر نسبت به افرادی که دورتر از خط فقر (فقیرترین فقرا) زندگی میکنند از منافع بیشتر رشد، بهرهمند خواهند شد.