اقتصاد کلان
حسام الدین قاسمی؛ عباس عرب مازار
چکیده
هدف از این مقاله تعریف و محاسبه شاخص تابآوری نظام بودجهریزی ایران است. اقتصاد ایران جزو اقتصادهای با تابآوری پایین و آسیبپذیری بالا ارزیابی میشود. تابآوری اقتصادی که به معنی تحمل اثر شوکها و بازیابی سریع از شوک اقتصادی و بازگشت به کارکرد قبل از بحران میباشد، میتواند به تحقق مقاومسازی اقتصاد کمک نمایند. در ادبیات مقاومت ...
بیشتر
هدف از این مقاله تعریف و محاسبه شاخص تابآوری نظام بودجهریزی ایران است. اقتصاد ایران جزو اقتصادهای با تابآوری پایین و آسیبپذیری بالا ارزیابی میشود. تابآوری اقتصادی که به معنی تحمل اثر شوکها و بازیابی سریع از شوک اقتصادی و بازگشت به کارکرد قبل از بحران میباشد، میتواند به تحقق مقاومسازی اقتصاد کمک نمایند. در ادبیات مقاومت اقتصادی، مفهوم تابآوری اقتصادی به عنوان معیاری فراگیر در ادبیات ثباتسازی اقتصادی مطرح شده است. تابآوری اقتصادی نتیجه سیاست پیشبینیشده است؛ در حالیکه آسیبپذیری اقتصادی از ویژگیهای ذاتی اقتصاد است. از طرف دیگر زمینههایی که باعث کاهش توان مقاومت در مقابل شوکهای برونزا میگردند و باعث میشوند بخش بودجه دولت از محل قرارگرفتن در معرض شوکها، آسیب دیده و توان مقاومت و بازیابی خود را از دست بدهد، به عنوان زمینههای آسیبپذیری مطرح میشوند. از آنجا که بازارهای مختلف به طرق گوناگون با این بخش در ارتباط هستند، در صورت بروز بحران و یا شوک بیرونی و بیثباتی در این بخش (همانند آنچه در اثر تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل و تحریمهای ایالات متحده امریکا بوجود آمد)، سایر بخشها نیز تحت تاثیر قرار میگیرد؛ که لزوم توجه بیش از پیش به ثبات این بخش و در درجه بالاتر، افزایش تابآوری آن مشخص میگردد. از آنجاکه برآورد شاخص تابآوری برای اقتصاد ایران، در مطالعات گذشته به صورت کلان انجام گرفته است، شناسایی مقولات تابآوری و آسیبپذیری نظام بودجهریزی و برآورد شاخص مربوطه، نوآوری این مطالعه به حساب میآید.
برای محاسبه شاخص تابآوری نظام بودجهریزی، میبایست مؤلفههای تشکیل دهنده آن تعریف و شناسایی شوند. برای این هدف از نظریه برخاسته از داده یا (GT)استفاده میشود. بر این اساس، مقولاتی که بر اجزای تابآوری مؤثر میباشند مورد بررسی قرار میگیرد و در جمعبندی نتایج، مدل مفهومی ارائه میشود. به منظور کمّی کردن مفهوم تابآوری بخش بودجه دولت، متغیری متناظر با مقولات تشکیلدهنده مفهوم تابآوری در نظر گرفته میشود و با استفاده از رویکرد میانگینگیری مدل بیزی، مهمترین متغیرها شناسایی میشوند و از میانگین ساده نرمال شده این متغیرها برای ساخت شاخص استفاده میشود.
مقولات مربوط به تاب آوری بخش بودجه دولت به چهار دسته کلی تامین بودجه، تخصیص بودجه، نهادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و بخش سیاستگذاری و قواعد سیاستی تقسیم گردید. متغیری متناظر با مقولات در نظر گرفته میشود تا اثرات آن متغیر را در جهت نشان دادن تأثیرگذاری آن مفهوم و مقوله بر تابآوری بخش بودجه دولت نمایندگی کند. برای این هدف از روش میانگینگیری بیزی مدل استفاده شد تا متغیرهای غیر شکننده (از نظر حفظ تأثیرگذاری در حضور سایر متغیرها) شناسایی شوند. محاسبات با استفاده از سیصد و بیست هزار رگرسیون و از طریق نمونه گیری انجام گرفت. چهار متغیر نسبت درآمد نفتی به کل درآمد دولت، نسبت کسری بودجه به تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم و نسبت بودجه جاری به بودجه عمرانی در دو مرحله انجام محاسبات غیرشکننده شدهاند. برای ساخت شاخص، متغیرها به صورت نرمال درآمده و میانگینگیری انجام شد و سری زمانی شاخص تابآوری بخش بودجه دولت برای سالهای 1352 تا 1395 محاسبه گردید.
چهار متغیر به عنوان متغیرهای غیرشکننده (به این معنی که اثر خود را در حضور سایر متغیرها به عنوان عوامل موثر بر تابآوری بودجه دولت حفظ کرده و با معنی شدهاند)، در حضور 18 متغیر شناخته شدند که نشان میدهد میبایست در سنجش اثرگذاری در بخش بودجه دولت به این متغیرها بیش از سایر متغیرها توجه گردد. در این راستا کاهش وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی، کوچک کردن دولت و افزایش حساسیت در تخصیص بودجه برای کاهش میزان آسیبپذیری پیشنهاد میشوند. کاهش شدید شاخص بعد از سال 1388 در مقایسه با نوسان محدود آن در بین سالهای 1376 تا 1387، اثرگذاری نااطمینانی اقتصادی و شوک های خارجی همچون محدودیتهای درآمدهای نفتی (از طریق فضای تحریمی بر علیه اقتصاد ایران) را مشخص میکند؛ که نشان از آسیبپذیری بالا و تابآوری کم این بخش در مقابل شوکهای خارجی و بحرانهای داخلی است.
اقتصاد سنجی
عذرا بیانی؛ تیمور محمدی
چکیده
بحرانهای اخیر نشاندهنده شکست مدلهای هشداردهنده پیش از موعد قبلی است. پژوهش حاضر این شکست را در شناسایی متغیرهای توضیحی و طراحی تجربی مدل میداند، عواملی که این پژوهش در تلاش برای بهبود آنها است. در این پژوهش تلاش میشود تا با تعریف نااطمینانی در مدلهای بحران و با رویکردی مرسوم به میانگینگیری بیزی، به تعیین عوامل مؤثر بر بحرانهای ...
بیشتر
بحرانهای اخیر نشاندهنده شکست مدلهای هشداردهنده پیش از موعد قبلی است. پژوهش حاضر این شکست را در شناسایی متغیرهای توضیحی و طراحی تجربی مدل میداند، عواملی که این پژوهش در تلاش برای بهبود آنها است. در این پژوهش تلاش میشود تا با تعریف نااطمینانی در مدلهای بحران و با رویکردی مرسوم به میانگینگیری بیزی، به تعیین عوامل مؤثر بر بحرانهای مالی در اقتصاد ایران پرداخته شود. در این پژوهش 62 متغیر مؤثر بر بحران مالی وارد مدل گردید و در نهایت با استفاده از رویکرد مدل میانگینگیری بیزی 12 متغیر غیر شکننده مؤثر بر بحران مالی که عبارتند از کسری یا مازاد بودجه؛ انحراف نرخ ارز غیر رسمی از رسمی؛ نرخ تورم؛ نسبت بدهی خارجی به دارایی خارجی بانک مرکزی؛ ضریب فزاینده پول (نقدینگی/پایه پولی)؛ نسبت صادرات به GDP؛ نسبت واردات به GDP؛ نسبت مخارج دولت به GDP؛ کسری بودجه به GDP؛ نسبت نقدینگی به داراییهای خارجی بانک مرکزی؛ نرخ رشد اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی و مجذور نرخ تورم شناسایی شدند. با توجه به خروجی نتایج میتوان بیان داشت شاخص بحران مالی در اقتصاد ایران معضلی چند بعدی است؛ چرا که متغیرهای مرتبط با سیاست مالی، سیاست پولی و سیاست ارزی بر این شاخص اثرگذارند.